اکبر یزدانی

بر هیچکس پوشیده نیست،بانک ها موسساتی هستند که جهت حفظ منافع به وجود آورندگاننشان قدم بر میدارند و این پدیده ای مذموم نیست چون هر انسانی زندگی دارد و منافع میطلبد و جهت معاش کار انجام میدهد؛اما زمانی که حفظ منافع موجب ضرر دیگران میشود مشکل به وجود می آید.امروزه در کشور ما بانک ها،اربابان تازه پا گرفته فئودالیسم گذشته اند و سهم اربابی خود را از زندگی مردم طلب میکنند.باز خدا پدر اربابان قدیم را بیامرزد که اگر طلب میکردند و نبود لاقل خودت را به چهار میخ میکشیدند کتکت میزدند،فلکت میکردند تا سهمشان را از رعیت مطالبه نمایند و کاری به همسایه و اهل فامیلت نداشتند.اما امروز بانک ها با ابزار زوری که در دست دارند خودت را و ضامنت را و ضامن ضامنت را...همه را،به صلابه میکشند و تا نقدت نکنند دست از سرت بر نمیدارند.

آن ها با اهرم های فشاری که در دست دارند نیز مردم را به معنای واقعی خلع سلاح نموده است.مشارکت در کشاورزی و صنعت و هر کار دیگری تا برای بانک استفاده نداشته باشد بانک وارد آن کار نمیشود.اشکالی هم ندارد.هیچ مغز اقتصادی هم این کار را نمیکند.

در سال 82 وامی به مبلغ یک میلیون تومان از بانکی گرفتم و با گفتگو با رئیس شعبه ای دیگر از همان بانک مبلغ ده میلیون تومان سپرده نمودم تا سی میلیون وام بگیرم که پس از مدت ها گفتند وام ها ملغی شده و وامی نمیدهیم.من هم از پرداخت آنیک میلیون تومان سر باز زدم و چندین بار شکوائیه به سرپرستی استان رسانیدم که چگونه است شما آن یک میلیون تومان را با سود و دیر کرد میخواهید اما من نباید سود ده میلیون تومانم را مطالبه کنم؟؟

گذشت و هر چه ما نوشتیم،کسی پاسخ گو نبود تا حال.

حال حساب ضامنم را بسته اند،ضامن ضامنم را نیز محروم نگذاشته اند و حسابش را مسدود کرده اند جهت گرفتن این یک میلیون تومان که با سود و دیر کرد احتمالا مبلغی قابل ملاحضه گردیده و نوه و نتیجه های من نیز با آن به بانک مقروض خواهند شد.

چگونه احقاق حق کنم؟به که متوصل شوم؟میگوئید قانون پشتیبان مردم است.میگوئید شکایت کنم.خوب از همین جا استمداد میکنم،از همین جا فریاد میزنم،از همین جا از تمام وکلا،اقتصاد دانان و اساتید دانشگاه یاری میطلبم.همین نوشته راکه شما مینویسید به عنوان شکایت تلقی کنید.

بابا یکی نیست به دادم برسد؟؟خودم به درک اون بیچاره ای که ضامن شده چی؟

گفتم :خب از کی شکایت داری؟

گفت:شما بگو از کی شکایت کنم،میکنم.شما بگو چطور شروع کنم تا راه بیافتم؛شما بگو از کدوم راه برم تا قدم توش بذارم.به نظرم تنها راه اینه که هر کی وام کشت و کار گرفته صدا کنم و همه دسته جمعی به این بازی خاتمه بیم.چرا که هر سال پولی از دولت میگیرن و مقداری هم از کشاورز و بعد از صد سال اصل بدهی هنوزم سر جاشه.


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا