محمود امینی

مسئولین چالش الحاق و انتزاع را به فرصت تبدیل کنند

افکار عمومی را قدر بشناسیم و روان مردم را با خط کشیهای بی پایه و اساس بین آنها نیازاریم

شهرستان طبس با حدود پنجاه و شش هزار کیلومتر مربع در حاشیه کویر مرکزی ایران واقع شده است. گستردگی این شهرستان باعث تنوع آب و هوا و تبعا شرایط طبیعی در نقاط مختلف آن شده است که خود از جاذبه های آن به حساب می آید. این شهرستان در برگیرنده ی کلکسیون متنوعی از محصولات کشاورزی  و ذخائر معدنی است که بستر بسیار مستعدی برای کار و فعالیت و تولید و اشتغال پایدار را فراهم آورده است.

 غنای فرهنگی همراه با بعد مسافت با سایر مراکز جمعیتی باعث شده اصالت اخلاقی , شخصیتی و فرهنگی و عزت نفس مردمان آن کمتر باعث آسیب قرار گرفته و تا حدود زیادی زبانزد خاص و عام باشد. این شهرستان در جنوبی ترین نقطه ی خراسان بزرگ و در شمال شرقی استان یزد واقع شده است. این جایگاه به اضافه ی داشتن مرز مشترک با استان های کرمان , اصفهان و سمنان در طول تاریخ موقعیتی ژئوپلوتیک به این شهرستان بخشیده است که حوادث بزرگی در طول تاریخ گویای این واقعیت است.

بطور کلی هر کدام از شهرها و مناطق هویتی خاص به خود دارند که در مجموع به عنوان هویت ایرانی تعریف می شود. تقسیمات سیاسی و کشوری که عمدتا اعتباری و بنا به اقتضائاتی قابل تغییر می باشد بیشتر برای ایجاد شرایط بهتر در مدیریت عمرانی و خدماتی و امنیتی صورت می پذیرد و هرگز نافی هویت مناطق و شهرستان ها نمی باشد. دولتها معمولا به دنبال راههایی برای استفاده از پتانسیل های طبیعی و انسانی ( مشخصا مدیریتی ) برای محرومیت زدایی و توزیع عادلانه اعتبارات و نظارت بر جریان امور و امکان پیشرفت و توسعه روز افزون می باشند و این مهم بیشتر در قالب تقسیمات کشوری اعمال می شود به عنوان مثال وجود منابع آب و پتانسیل های کشاورزی , منابع زیرزمینی و همپوشانی این منابع , بسترهای صنعتی و اقتضائات مرزنشینی از مهمترین شاخص ها برای تقسیم بندی واحدهای سیاسی استانی می باشند.        

شهرستان طبس با وجود آنکه از دیرباز در تقسیمات کشوری جزو خراسان بزرگ محسوب می شده اما مردم با حفظ هویت مستقل خویش بیشترین ارتباط را با دو شهر مشهد و یزد داشته اند، رفت و آمدها عمدتا به این دو شهر بوده و خانواده های طبسی زیادی در مشهد و یزد ساکن شده اند و خانواده های یزدی بزرگی به طبس مهاجرت کرده و نسل اندر نسل ماندگار شده اند.

 سالهای طولانی حتی از قبل انقلاب بیشتر به علت گستردگی خراسان و امید به رسیدگی بیشتر در استان یزد مردم و مسئولان موضوع انتزاع از خراسان و الحاق به یزد را در موقعیت های مختلف مطرح می کرده اند که هم اسناد آن و هم حافظه ی بزرگترهای طبس گواه این مطلب است ، این سابقه تاریخی و بررسی های کارشناسانه سرانجام در سال 1380 همزمان با نمایندگی برادر سخت کوش و بزرگوارم جناب مهندس شکیبی (ره) در مجلس شورای اسلامی هیئت وزیران را به تصویب آن وادار کرد هر چند که پیگیری این موضوع را حقیقتا نمی توان صرفا ناشی از پیگیری های آن عزیز گرانمایه دانست و مسئولین زیادی در این ارتباط تلاش کرده بودند. بهرحال این موضوع محقق شد و به گواهی همه کسانی که دستی در امور اجرایی دارند این اقدام در کنار بافت مدیریتی استان یزد و دیگر عوامل، رسیدگی به مسائل شهرستان و مبارزه با محرومیت ها را تسهیل نمود و امید به استفاده از قدرت سرمایه گذاری یزدی ها و در نتیجه رفع بیکاری در منطقه را تقویت کرد. متقابلا منابع متنوع طبیعی بویژه معادن ذغال سنگ زنجیره توسعه اقتصادی استان یزد بویژه در صنعت فولاد را تکمیل نمود که این موضوع در سند توسعه استان یزد تصریح شده است.

 به هرحال در هر موضوعی که بار اجتماعی یا اقتصادی داشته باشد به طور طبیعی نظرات متفاوتی ممکن است وجود داشته باشد، وجود نظرات مختلف نه تنها جای نگرانی نیست بلکه طرح آنها در فضایی دوستانه و منطقی و کارشناسانه قطعا موجب رشد , تعالی و پیشرفت می باشد. آنچه نگرانی ایجاد می کند و عقب ماندگی به دنبال می آورد خروج از دایره عقلانیت وتبادل نظر منطقی است. درصد بالایی از این مباحث در سالهای اخیر پس از الحاق به یزد در قاطبه مردم در همان فضای کارشناسی صورت میگرفت و مردم تحت تاثیر شرایط ، ویژگیها و اثرات متفاوتی که هر یک از این دو استان بر زندگی آنها داشت اظهار نظر و موضعگیری می کردند. هرچند متاسفانه گاهی موضعگیریها و حرکات و بد اخلاقیهایی که مردم را ناراحت می کرد اتفاق می افتاد، مجموعه عوامل این چنینی دست به دست هم داد تا اینکه در آخرین روز کاری سال1391  و در اواخر دولت دهم شهرستان طبس از استان یزد منتزع شد و به استان خراسان جنوبی ملحق گردید.

طبسیها مردمانی با محبت هستند همدیگر را دوست دارند از شمالی ترین تا جنوبی ترین نقطه جغرافیایی آن و از راست ترین تا چپ ترین جناح سیاسی آنها . 

مردم طبس صادق هستند و از دورویی و بی صداقتی دل آزرده می شوند.

طبس به واسطه هوش بالای مردم و درک سیاسی  و حساسیت آنها بستر متنوعی از افکار سیاسی است ولی علیرغم این تنوع مردمان آن قلبی سرشار از عاطفه دارند و نسبت به هم دشمنی نمی ورزند و بدخواه یکدیگر نیستند.

واضح است اینکه طبس از نظر تقسیمات کشوری در کدام استان باشد از نظر دولت فرقی ندارد، مهمترین نکته برای دولت این است که در چه شرایطی زمینه خدمات رسانی به یک شهرستان و امکان توسعه آن بیشتر فراهم می شود، مدیریت کدام استان و امکانات بالقوه و بالفعل کدام استان امکان این توسعه را بهتر و بیشتر فراهم میکند .

جمهوریت و اسلامیت بر اساس قانون اساسی دو اصل تفکیک ناپذیر جمهوری اسلامی است، اعتقاد به مردم سالاری دینی و تاکید بر آن توسط بنیان گذار جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری قابل تردید و خدشه نیست. چرا مسئولین پس از نظرسنجی رسمی و اعلام موضع قاطبه ی مردم تعلل می کنند؟ مراجعه به خرد جمعی و حرکت در راستای آن اصلی قرآنی و عقلانی است . بخصوص در چنین مسائلی که هیچ کس نمی تواند ادعا کند شرائط دو استان و اقتضائات هر کدام و تبعات و آثار پیوستگی به هر استان را بهتر از مردمی میداند که در این شهرستان زندگی می کنند و سختیها و مشکلات را با گوشت و پوست خود لمس کرده و آثار آن را بر امروز و فردای خود با تمام وجود حس می کنند. در چنین شرایطی حتی اگر کسی به دلایلی نظری متفاوت با نظر اکثریت مردم داشته باشد عقل و منطق حکم می کند به خواست مردم احترام بگذارد و به دنبال تحمیل نظر خود به نظر جمهور مردم نباشد..

من در این مقاله در پی برشمردن نکات مثبت یا منفی الحاق شهرستان طبس به یزد یا خراسان جنوبی نیستم. چرا که این مطلب مجال دیگری را می طلبد، بلکه هدف من واگویه ای از نگرانی دلسوزان و  قاطبه ی مردم از شرائط فعلی شهرستان است که فرصت های ارزشمند رشد و توسعه را در مسلخ دور باطل و بروکراسی مایوس کننده و نشستها و موضع گیری ها و وعده های نسنجیده و لفاظی ها قربانی می کند.

بیایید روحیه ی اعتماد و اتحاد و صداقت را با گفتار و رفتار خود در جامعه بگسترانیم و در جهت تقویت همدلی مردمی که حقیقتا فارغ از بازی های سالوسانه با هم مشکلی ندارند تقویت کنیم تا بستر رشد و تعالی بیش از پیش فراهم شده و زمینه های نفاق و انشقاق مسدود گردد.

طبس نه تنها نباید شاهد کوچ سرمایه های مادی و انسانی خود به شهر های دیگر باشد که باید با فراهم آوردن اتحاد, آرامش و ثبات و امنیت اقتصادی موجب جذب سرمایه های مادی و انسانی دیگر مناطق باشد.

قطعا پتانسیل های منطقه در هر سرمایه گذار حسابگری اشتیاق سرمایه گذاری ایجاد می کند و در این صورت است که دیو پلید بیکاری که روح و جان جوانانمان را می خراشد از منطقه رخت برخواهد بست.

شکی نداشته باشیم که نعمت های خدادادی منطقه آنقدر گسترده و لا تعد و لا تحصی است که نه تنها یک منطقه بلکه کشوری را می تواند آباد کند. من به ضرس قاطع و با یقین قلبی بر این باورم و برای آن صدها دلیل دارم به شرطی که افکار عمومی را قدر بشناسیم و روان مردم را با خط کشیهای بی پایه و اساس بین آنها نیازاریم وعزت آنها را پایمال بی تدبیری و بی مهری و بی اعتنایی به فهم آنها و کم شمردن شعور آنها نکنیم.

مسئولین این نگرانی و چالش چندین ساله ی مردم طبس را به فرصت تبدیل کرده و با تمکین به رای و نظر مردم و تلاش در تحقق آن روحیه رضایتمندی و امید و اعتماد را در شهرستان تقویت نموده و موجبات همدلی , همراهی و وفاق بیشتر و در نتیجه رشد و توسعه این منطقه را فراهم نمایند، قطعا خیر دو استان خراسان جنوبی و یزد نیز در این خواهد بود .    

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا