هدايت كارگر شوركي



چندي پيش كه مطلبي در انتقاد از آزمايشي بودن سايت اينترنتي استانداري يزد نوشته بودم، برخي دوستان به من گلايه كردند كه «اگر قصد اصلاح داري و شيطنت نمي كني چرا اين انتقاد را به صورت خصوصي به مسئولان مربوط منعكس نكردي؟» گويا به نظر اين دسته از دوستان، رسانه اي كردن يك انتقاد حتماً نشانه اي از سوءغرض منتقد است.

يك آزمايش جالب و يك نتيجه تكراري
در همان حال و هوا بود كه خبري در سايت استانداري با اين عنوان نظرم را جلب كرد: «استمرار برنامه هاي پژوهشي بايد در طول سال باشد نه صرف هفته پژوهش». خبر درباره جلسه اي با موضوع پژوهش در استانداري بود اما نكته قابل توجه براي من، نحوه تنظيم متن خبر بود كه بسيار غيرحرفه اي و سرشار از اشكالات نگارشي و ويرايشي به نظر مي رسيد. فوراً دست به كار شدم و اشكالات فاحش خبر را به همراه پيشنهادهاي اصلاحي خودم در متني تنظيم و به صورت خصوصي براي مديركل روابط عمومي استانداري ارسال كردم؛ بدان اميد كه نيازي به رسانه اي كردن اين موضوع نباشد و به قول دوستانم همين انتقاد درگوشي بتواند اصلاحي در پي داشته باشد. به ايشان توصيه كردم اين موضوع را بررسي كنند تا اگر اشتباه بوجود آمده به خاطر كوتاهي فردي خاص بوده با تذكر يا آموزش بيشتر اصلاحش كنند و اگر فرايند تهيه خبر در استانداري معيوب است، براي اصلاحش اقدام كنند.
چند روزي به صورت منظم به همان خبر در سايت استانداري مراجعه كردم و اميدوار بودم كه اصلاح خواهد شد اما زهي خيال باطل! بعد از يك هفته كاملاً از تاثيرگذاري انتقاد خصوصي ام نااميد شدم. قاعدتاً بايد خوشحال مي شدم كه توانسته بودم مثال نقضي از نظريه دوستان گلايه مندم پيدا كنم؛ مي توانستم به آنها بگويم: «حالا ديديد تا زماني كه انتقادات رسانه اي نشوند و تا در سايتي، مجله اي، جايي منتشر نشده باشند، مورد توجه مديران قرار نمي گيرد؟!»

سوال اصلي و پاسخ ريشه اي
اما سوالي بزرگتر مانع از آن شد كه بتوانم خوشحال شوم يا با دوستانم بحث كنم؛ سوال مهمتر اين بود: «چرا مديركل روابط عمومي استانداري پس از گذشت يك هفته، حتي يك جواب خشك و خالي به من نداد؟ چرا در پاسخ همان پيام خصوصي حداقل ننوشت: ملاحظه شد!». خواستم دليل اين رفتار را در مشغله زياد ايشان بدانم بخصوص كه استانمان همان روزها ميزبان رئيس مجلس شوراي اسلامي بود. دلم را به همين موضوع خوش كردم و با خودم گفتم لابد مديركل روابط عمومي استانداري در اين يك هفته حتي 30 ثانيه هم براي نوشتن دو كلمه در پاسخ به پيام من نداشته اند يا كسي نبوده كه از طرف ايشان چنين كاري را انجام دهد.
داشتم موضوع را به كلي فراموش مي كردم كه با خواندن خبري با عنوان «روابط عمومي ها رشد انديشه و بسط عقلانيت را در جامعه دنبال كنند» جواب سوال مهم خودم را كشف كردم؛ در اين خبر كه در سايت استانداري و ديگر خبرگزاريها درج شده بود از قول استاندار ديارمان نوشته بودند: «ما اجازه نداريم از منافع ملي و مصالح عمومي جامعه و وظيفه خدمت به مردم غافل شويم و وقت ارزشمند خدمت به مردم را مصروف توهماتي كنيم كه افرادي از خود بروز مي دهند و يا به دلايلي نامعلوم، موضوعي را دنبال مي كنند چرا كه وقت ما به طور كامل متعلق به مردم و در جهت انجام امور مردم است و به هيچ وجه نبايد تحت تأثير عوامل خودبين و ناشناخته، لحظه اي از رسالت خود بازمانيم.»
تازه فهميدم كه «اين همه آوازه ها از شه بود!» و مديران و كارشناساني كه تحت چنين آموزه هايي پرورش يافته و با چنين منشي راهنمايي شده اند، هرگز براي انتقاداتي كه به راحتي مي توان به آنها برچسب «توهم» و «شيطنت» و «غرض ورزي» و «حاشيه سازي» و ... زد، محلي از اعراب قائل نخواهند بود. چه خيال خامي است كه در چنين فضايي از مدير روابط عمومي استانداري انتظار داشته باشم وقت ارزشمند خود را براي جواب دادن به شيطنت و توهم و غرض ورزي و حاشيه سازي منتقدي مثل من تلف كند!

عواقب خطرناك سوءبرداشتهاي احتمالي
آقاي استاندار از مديران روابط عمومي ها خواسته بودند ضمن استقبال از انتقاد و تشويق منتقدان (واقعي)، در برابر شيطنتها و توهمات و غرض ورزي ها ساكت باشند و انرژي خود را مصروف پاسخ دادن به آنها نكنند مبادا كه از خدمت به مردم غافل شوند. برخي از تبعات نامطلوب سوءبرداشت از اين صحبتها چنين به نظرم رسيد:
-    برچسب زني به منتقدان: بپذيريم كه انسانهاي معمولي از انتقاد ديگران (آن هم در رسانه ها و در معرض قضاوت عمومي) خوشحال نمي شوند و تلاش خواهند كرد منتقد را به بخش دوم جمله فوق (منتقد غيرواقعي و غرض ورز) نسبت دهند تا بتوانند به او كم محلي كنند؛ بدين ترتيب، كوشش براي سوژه يابي و برچسب زني به منتقدان مستقل و بي پشتوانه بالا خواهد گرفت.
-    تكصدايي در جامعه: اندك اندك منتقداني كه به حزب يا جرياني كه از آنها حمايت كند وابسته نباشند، براي حفظ آبروي خود مجبور به سكوت خواهند شد تا توسط مديراني كه قدرت و امكانات جامعه را در اختيار دارند، ترور شخصيت نشوند. وقتي صداي مخالف ضعيف و بلكه خاموش شد، جامعه اي خواهيم داشت تكصدا و البته گل و بلبل!
-    افت شاخصهاي كيفيت مديريت دولتي: در بيشتر پارادايم هاي حاكم بر فضاي علمي و اجرايي مديريت دولتي از جمله «حكمراني خوب» و «مديريت دولتي نوين»، مفاهيمي چون پاسخگويي و مسئوليت پذيري از جمله شاخصهاي اصلي كيفيت مديريت دولت محسوب مي شود. طبيعي است كه در شرايط تكصدايي جامعه، اين شاخصها به سطحي بسيار نازل و شايد صوري، افت خواهد كرد.
-    توجيه شدن وسيله توسط هدف: به گفته استاندار ديارمان (و البته به نقل از دكتر شريعتي) وقتي به سمت هدف (خدمت به مردم) در حركتيم، نبايد حتي براي لحظه اي كوتاه نگاهمان را به عقب برگردانيم و به تذكرات اطرافيان توجهي نشان دهيم چرا كه به همان اندازه از هدفمان عقب خواهيم ماند. مديراني كه بخواهند به اين توصيه عمل كنند، ضمن آنكه خود را از هر تذكري بي نياز مي دانند و به علم و تشخيص خود اعتماد كامل (شايد كاذب!) دارند، مجوز خواهند يافت كه نه تنها به انتظارات شهروندان بلكه به خيلي ارزشهاي ديگر (از جمله قانون، اسناد فرادستي، تجارب قبلي، تحقيقات علمي، خرد جمعي، مشاوره و...) نيز بي توجه باشند چرا كه هدف مقدسي را دنبال مي كنند!
حالا ديگر از مديران و كارشناسان روابط عمومي استانداري توقعي نداشتم اما دلم مي خواست از نماينده ارشد «دولت تدبير و اميد» در استان دارالعباده و دارالعلم يزد خواهش كنم در ديدگاه خود نسبت به منتقدان تجديد نظر كنند يا با شفاف سازي بيشتر، جلوي سوءبرداشتهاي احتمالي از صحبتهايشان را بگيرند.



  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا