26 شهریور 1385              کد خبر : 2839

يزدفردا:امام خميني- رحمه الله عليه- به مناسبت وقوع زلزله دلخراش طبس پيامي منتشر كردند. پس از وقوع زلزله طبس دربيست وپنجم شهريورماه، رژيم پهلوي دراقدامي رياكارانه عزاي عمومي اعلام كرد. حضرت امام خميني- رحمه الله عليه- پس از اين اقدام رژيم،‌ ازنجف پيامي صادركردندوضمن احساس همدردي با زلزله‌زدگان به افشاي ماهيت رژيم شاه پرداختند. ايشان دراين پيام فرمودند: آنهايي كه هزاران نفر از بهترين فرزندان ما را درروز هفدهم شهريور بي رحمانه، قتل عام كردند امروز براي انحراف اذهان ملّت به تعزيه سرايي مي‌پردازند.

و در ادمه مطلبي زيبا از دوست نديده امان دكتر مهدي زارع در دنياي مجازي يافتيم كه خود تمام نگفته ها را گفته اند و بهتر ديديم كه بدون دخل و تصرف عين مطالب و تصاوير را تقديم نمائيم  

بیست و پنج شهریور - سالروز زمین لرزه طبس

 

یادجان باختگان زلزله 1357 طبس گرامی باد

 http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_65271.jpeg

 

روستای کریت در جنوب طبس گلشن


امروز سالروززمینلرزه مخرب طبس در بیست و پنج شهریور پنجاه و هفت است. زلزله در ساعت هفت و پنج دقیقه عصر به وقت محلی با بزرگای هفت و چهار رخ داد. رکورد شتابنگاری حاصله در محل ساختمان شیروخورشید طبس هنوز قوی ترین نگاشت شتابنگاری از نظر محتوی انرژی و و مشاهده شدن دامنه های بلند در فرکانسهای مختلف است. این زلزله با گسل زمینلرزه ای حدود هشتادکیلومتری و عمق حدود ده کیلومتر همراه بود. گسل زمینلرزه ای از فاصله حدود ده کیلومتری شهر طبس گلشن عبور می کرد. "گلشن" را به خاطر باغ گلشن به طبس می گفتند و هنوز میگویند. واقعا در منطقه بیابانی مرکزی ایران وجود واحه زیبائی مثل شهر طبس همچون نگینی درخشان بود. شهر طبس شهری بود با بناهای تاریخی فراوان و میراث فرهنگی مختلف که در آن زلزله کاملا ازبین رفت. عملا در اثر زلزله طبس چیزی از شهر باقی نماند. در این مورد به یادداشت سه روز پیش آقای دکتر آریامنش در زير آورده شده . او در همان لحظه زلزله در پهنه زلزله زده بود و آن شب وحشتناک را برایم با تاثرفراوان تعریف کرده است و گوشه ای از آن را در همین یادداشت خویش نیز آورده است. آنطور که دکتر آریامنش تعریف می کرد وقتی در طبس به دنبال بازماندگان می گشته اند، چون چیزی باقی نمانده بوده اولا باید می رفتند به باغ گلشن تا از نظر جغرافیائی خودشان را توجیه کنند و بدانند که به کدام سمت بروند. توجه کنید که شب تازه آغاز شده بوده و تاریکی مطلق - چون برق هم طبیعتا قطع شده بوده - با فریادها و ناله های مجروحان چه فضائی رابرای بازماندگان ایجاد کرده بود. حدود بیست هزار نفر از مردم در این زلزله کشته شدند. کانون زلزله در نزدیکی کریت واقع بود و خرابی ها از دیهوک در جنوب شرق تا اسفهک و سپس خود طبس گسترش می یافت. شهر طبس در مدت حدود سه سال بازسازی شد ولی شهری که امروز به عنوان طبس در قلب کویر مرکزی ایران وجود دارد نسبتی با طبس زیبای تاریخی قبل از زلزله ندارد! شهری است مثل همه شهر ها و حاشیه شهرهای تازه ساز - و اغلب بی هویت!- ایران. ای کاش برای بازسازی فکری به حال هویت تاریخی علاوه بر ساخت و ساز مقاوم در برابر زلزله میشد.
ضمنا زلزله طبس در بهبوهه انقلاب در ایران رخ داد - حدود یک هفته پس از واقعه هفده شهریور در تهران -. همان موقع ظاهرا در طبس رخداد زلزله را به انفجار -و رخدادی غیر طبیعی - در کویر نسبت می دهندکه البته بر اساس نگاشتهای برجای مانده از آن معلوم است درست نیست و کاملا بر اساس پژوهشهای متعدد مشخص شده است که زلزله طبس یک زلزله کاملا طبیعی بوده که پس از یک نبود لرزه ای طولانی - که هنوز نمی دانیم چند هزار ساله بوده است - اتفاق افتاد. آقای دکتر آریامنش حدود سه سال پیش تز فوق لیسانس خود را با دکتر عکاشه و اینجانب در طبس کار کردو نتیجه پژوهش او بسیار جالب بود. در آن تحقیق معلوم شد که سطح های زمینریختی یاژئومورفیک متعددی در پای دامنه کوههای شتری درشرق طبس وجود دارد که با گسلهای کواترنر از هم تفکیک می شوند. یکی از این گسلهای کواترنر همان گسل زمینلرزه ای طبس بود که اگر برای طبس و هر شهر دیگر ایران مطالعاتی نظیر آنچه درتز فوق لیسانس آقای آریامنش انجام شد انجام دهیم می توانیم مکان گسلهای کواترنر و - گسلهای زمینلرزه ای بالقوه بعدی را حدس بزنیم. یعنی بفهمیم که در زلزله های احتمالی بعدی چه محلهائی ممکن است گسیخته شود. چیزیکه حتی قبل از زلزله طبس قابل تشخیص بود. به هر حال هنوز برای شناخت دقیق زلزله طبس در آغاز راهیم. هنوز مطالعه دیرینه لرزه شناسی برای تعیین سن گسیختگی های قبلی در راستای گسل زمینلرزه ای طبس انجام نشده است و هنوز نمی دانیم نبود - گپ- لرزه ای طبس چند هزار ساله است. هنوز ریز پهنه بندی لرزه ای طبس صورت نگرفته است و همچنین هیچ تلاشی نیز برای باز زنده سازی بافت تاریخی (قبل از زلزله) و اساسا دوباره سازی بناهای تاریخی براساس مستندسازی های قبلی درطبس انجام نشده است. یکی از این مستند سازی ها در کتاب جالب" طبس، شهری که بود- نوشته مهندس دانش دوست" انجام شده است. در این مسیر باید شهرداری و شورای شهر طبس و نماینده طبس در مجلس شورای اسلامی پیشگام شوندو میراث فرهنگی رانیز به کمک بطلبند. هویت تاریخی طبس یاید به این شهربازگردد و اینکار را با دقت و تلاش و درس گیری از تجربیات صورت گرفته در سایر نقاط جهان می توان انجام داد. ضمنا اکنون شهر طبس بخشی از استان یزد است که بنابر این استانداری یزد و سایر نهادهای محلی یزد نیز باید به مطالعاتی که گفتم انجام نشده و باید انجام شود ، توجه کنند. غم انگیز این است که هنوز میشنوم که در ناحیه ای مثل طبس پروژه های عمرانی و معدنی بعضا بدون توجه به ملاحظات زلزله شناسی و مهندسی زلزله انجام میشوند. به هر حال یاد جان باختگان این زلزله را گرامی می داریم و به روانشان درود می فرستیم. عکس فوق نیز از مهندس نادر خلیلی است

 

یادداشت  ازدکتر آریامنش- خاطرات روز زلزله طبس 1357

 دکترمحمد آریامنش .   یادداشت را از محل اقامت کنونی - دربنگلور هند -
بنام خدا

موضوع انشا:
تابستان را چگونه گذراندید ؟

تابستان سال 57 من کلاس چهارم دبستان را در بیرجند تمام کرده بودم بعد از تعطیل شدن مدرسه حدودا" تیر ماه بود که برای گذراندن تعطیلات به طبس رفتیم. آن سالها بدلیل شغل پدرم ، در بیرجند زندگی میکردیم و هر ساله تقریبا" اغلب تعطیلات را مخصوصا" عید نوروز و تابستان را به همراه خانواده به طبس می رفتیم ودر منزل خودمان واقع در میدان شاه آن زمان ایام را سپری میکردیم . شمال ما باغ گلشن طبس و دریای ما هم استخر آب روستاهای اطراف بود. .برادرم و خواهرم دوران دبیرستان خود را در طبس میگذراندند تا مادر بزرگ تنها نباشد . تابستان 57 خیلی قشنگ آغاز شد شاید زیبایی اش برای من این بود که وقتی به طبس رسیدیم پدرم به خاطر موفقیت در امتحانات برایم دوچرخه خریده بودند ، یادش بخیر آقای ضرابی یک کلام دوچرخه را با 320 تومان به پدرم فروخت ، مغازه ایشان دقیقا" کنار ساختمان مخابرات قبل از زلزله و دیوار به دیوار خانه ما بود ، و به عبارتی پشت مغازه های مسگر ها. هی .. یادش بخیر که چه صفایی داشت ، صبح زود صدای چکش مسگر ها بلند میشد و تا غروب ادامه داشت ، مخصوصا" تابستانها که بچه مدرسه ایها هرکدام قلم و چکشی بدست می گرفتند تا هم مشغول باشند و هم با حکاکی در سینی های مسین یادی از خود بجای گذاشته باشند .
شبهای باغ گلشن واقعا" زیبا بود ، اصلا آدم باور نمی کرد که در کویر است ،... بگذریم روزها می گذشت و می گذشت و ما باید با نزدیک شدن مدارس دوباره به بیرجند برمی گشتم ، روز 20 شهریور پدرم از بیرجند به طبس آمدند تا باتفاق به بیرجند برگردیم ، چند روزی بیشتر تا اول مهر باقی نمانده بود گفتتند سری به اقوام بزنیم و کم کم آماده برگشتن شویم ، حدودا" صبح روز 24 شهریور بود که برای خداحافظی از اقوام ساکن در اطرف طبس، از شهر خارج شدیم ، غافل از اینکه باید با طبسی های و فامیل ساکن در طبس خداحافظی کنیم ، مخصوصا" دختر عمه ام که آن روز اصرار داشت با ما همسفر شود ، ولی نشد ، های های گریه میکرد که دایی جان من هم می خواهم با شما بیایم . هیچ نمی دانستیم دیگر هیچوقت او را و حتی چهره معصومش را نخواهیم دیدید .... مادرش میگفت فردا، دایی بر میگردند و قرار است به امام زاده برویم ( امام زاده حسین بن موسی الکاظم) . به هر حال فردای آن روز با اصرار مادرم به طبس برنگشتیم، روز 25 شهریور قرار بود شام را در روستا و در نزد عموی مادرم باشیم که با اصرار ایشان حدود ساعت 5 غروب بود که به منزل ایشان رفتیم. هوا واقعا" گرم بود و از هر روز شاید گرمتر بود بر خلاف سایر روزها که اغلب طوفانی بود آن روز اصلا" طوفانی در کار نبود و روی همین اصل فرشی در ایوان پهن کردیم ومشغول صحبت بودیم دقایقی از ساعت 7 گذاشته بود ، آن وقتها در روستاها برق نبود و سر شب باید چراغهای توری را پر نفت می کردند که تا آخر شب که شب نشینی طول میکشید (به قول طبسی ها چراغانی) چراغ توری ، تاب آورد ، چراغ توری را تازه آماده کردند و آویزان بر زنجیر بلندی که به همین منظور از سقف بلند ایوان آویزان شده بود. هوا رفته رفته تاریک می شد ، در طبس ، چه در روستا ها و چه در شهر اغلب مردم معمولا چند تا مرغ و خروس و مرغابی و بو قلمون داشتند ، منازل اغلب بزرگ با حیاطهای بزرگ و حوض آبی هم در وسط حیاط بود که در آن ماهی نگهداری می شد.ما بچه ها در حیاط بازی میکردیم ناگهان فکر کردم چیزی در آب حوض افتاد ، و به سمت دریاچه رفتیم ماهی ها به سطح آب آمده بودند و هراسان بودند همزمان صدای بوقلمون ها پیشی گرفته بود و در پی آن سایر ماکیان همصدا شده بودند و بال بال میزدند و بی تابی می کردند. ، تقریبا" در چند لحظه ظاهرا" این صدا از تمام روستا بگوش میرسید ، خفاشها به طرز عجیبی از این طرف به آن طرف و از آن طرف به این طرف در پرواز بودند ، البته همه این اتفاقات شاید یک تا دو دقیقه شاید هم کمتر طول کشید ، خیلی دقت نداشتیم ، ولی آنقدر موضوع غیر عادی بود که توجه همه جلب شده بود. ناگهان یکی از بستگان که تجربه تلخ زلزله فردوس را به خاطر داشت فریا زد چراغ توری دارد تکان میخورد ممکن است زلزله باشد ، دقیقا" خاطرم هست هنوز هیچ کس هیچ عکس العمل خاصی را نشان نداد ه بود که صدای کوبید ه ای ( مثل جسم سنگینی که از پشت بام می افتد ) فضا را پر کرد و زمین به شدت شروع به تکان خوردن کرد ، چراغی که آویزان بود ابتدا حالت پاندولی داشت و لی در یک لحظه حا لت تقریبا" چرخشی بخود گرفته بود ، زلزله فرا رسید تقریبا" رو طاقچه ها واقعا" چیزی نماند و آنجه بر آن نهاده بودیم بر زمین افتاد. سبوهای آب که بر دیوارها تکیه داده شده بود افتاد و شکست ، ایوانها ترک برداشت ولی هنوز از طبس خبری نبود ، حدود ساعت 9 بود که یکی از اقوام که جان سالم از زلزله طبس بدر برده بود ، سراسیمه وارد شد ...و فریاد زد .. طبس...طبس........ و شروع کرد به فریاد و ناله و در جایش نشست... که ... همه مردند.... همه رفتند... طبس خراب شد..... راستش در آن لحظه فقط گریه و ناله ....بود ... پدرم فورا" جوانها را جمع کردند و گفتند سریعا" هرچه بیل و کلنگ و چراغ قوه دارید با خودتان بر دارید .تا برویم . یادم هست چندین دبه 20 لیتری هم آب برداشتیم و تقریبا" وانت پراز نیروی کمکی به راه افتایم هرچه به طبس نزدیکتر می شدیم موضوع را بیشتر حس می کردیم..پسلرزه ها ی زلزله کاملا" واضح بود چندین بار ماشین از جاده منحرف شد .... من خودم که حتی پسلرزه های 2 سال بعد زلزله طبس را شاهد بودم و در منطقه قاینات ( زلزله زیرکوه 1378) هم حضور داشتم .. چنان پسلرزه های را ندیدم ... مثل آدمی که تب لرز دارد ،واقعا" زمین میلرزید ..... 40 یا 50 دقیقه طول کشید که به طبس رسیدم، شهر در غبار و تاریکی بود ... فریاد و فغان همه جا را پر کرده بود.......البته هنوز دیوارهایی بر جا بود که بعدا" و در اثر پس لزره ها خراب شد... خیابان باغ گلشن تقریبا" مسدود بود ، هیچ جایی قابل شناسایی نبود ، یبشتر از روی درختها و آب انبارها می شد حدود آدرس را پیدا کرد. آب انبارها آگر چه آسیب دیده بود ولی پا برجا مانده بود ..... منزلمان که ادرس کاملا سر راستی داشت و دور میدان مرکزی شهر بود را با زحمت پیدا کردیم .... صدای ناله اجازه نمی داد از کجا شروع کنیم ..... دقایقی بعد از کند و کاو پیکر مادر بزرگم را یافتیم ، خدایش رحمت کند ...لحظات سختی بود .... تا صبح کند و کاو ادامه داشت مرده و زنده ...از زیر خروارها خاک بیرون کشیده میشدند......زمین حرارت داشت شب طوفانی شده بود و ماه گرفتگی بر شدت تاریکی و غربت افزوده بود...... دوست داشتیم به هر ناله ای پاسخ بدهیم ولی واقعا" امکان ناپذیر بود.... دیوارهای گلین و پهن بر سر هر جنبنده ای فرود آمده بود در اولین لحظات او را به دیار ابدی فرستاد و آنان که فریاد داشتند یا آنان بودند که در سردابها ( زیرزمین) بودند و یا آنان بودند که در مسیرهای رفت و آمد تقریبا" آوار کمتری را تحمل می کردند .....صبح نزدیک می شد و با طلوع فجر خرابی طبس نمایانتر می شد......نزدیک صبح بود که پس از تلاش فراوان پیکر دیگر بستگان هم تقریبا بدست آمد ، اغلب جنازه ها فقط از روی لباس شناخنه می شدند و گرنه قابل شناسایی نبودند......شاید اولین گروههایی که به امام زاده رسیدیم ما بودیم ..... تا مکانی را برای دفن اجساد بیابیم ....زمین طبس که قبلا" با بیل دستی قابل حفر بود ، آن روز با کلنگ کنده نمی شد ، گویی خاک غربال شده را غلطک کوبی نموده بودند...... به همین دلیل اغلب جنازه ها در گورستانهای جمعی دفن شد که به ماشین های سنگین حفر شده بود . ...... باد سرد صبحگاهی کویر، بوی مرگ طبس را به چهار سوی عالم برد و روز بعد رادیو با اعلام خبر زلزله طبس، مردمی را روانه طبس نمود تا به فر یاد آسیب دیدگان برسند..... اگرچه افرادی حتی تا روزهای بعد از زلزله از مرگ نجات یافتند ولی تقریبا" بسیاری از ساکنان طبس در اولین دقایق جان باختند ...... و چه راست می گفت عمه ام که فردا قرار است همه با هم به امام زاده برویم .....روحشان شاد و یادشان گرامی باد
....اگرچه از آن صبح سالیان سال میگذرد ... امام زاده بازسازی شد و شهر عوض شد ولی چهره به خاک خفته طبس در آن روز برای بازماندگان زلزله فراموش نشدنی است... طبس را اگر هزاران بار زیباتر از قبل بسازند بازهم برای طبسیها ،آن طبس نمی شود

 

زمین لرزه طبس- یادداشت  از دکتر محمد آریامنش که درزمان زلزله در طبس بود http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_65271.jpeg

 

سالروز زلزله طبس1357-عکسهای طبس امروزی و پس از زمینلرزه

وبلاگ دکتر مهدی زارع
سالروز زلزله طبس1357                                  وبلاك دكتر زارع
سالروز زلزله طبس1357             وبلاك دكتر زارع
سالروز زلزله طبس1357                        وبلاك دكتر زارع
سالروز زلزله طبس1357                       وبلاك دكتر زارع









  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا