- محمد سعید صالحی فیروزآبادی

به موضوع اصلي يعني قضاوتهاي سطحي ،عجولانه و خام مسلمانان که از ابتداي تشکيل دولت اسرائيل تا به امروز وجود داشته است باز مي گرديم :يک طرف موضوع ملت فلسطين مي باشد که به قدمت تاريخ در اين کشور زندگي کرده اند. تاريخ و متون کتابهاي دينهايي که در اين منطقه نضج گرفته اند از جمله متون تورات گواهي دهنده زيست تاريخي ملت فلسطين در اين منطقه مي باشد.
يک طرف ديگر نيز مردم يهود و قوم بني اسرائيل مي باشد که باز به شهادت همه متون کتابهاي ديني که در اين منطقه رشد کرده اند از جمله کتاب مقدس ما مسلمانان قران از ابتداي تاريخ در اين منطقه زندگي کرده اند.
طبيعي است که به علت محدوديت منابع آب و خاک و منابع زيست آبرومندانه همواره بين اين دو قوم بر سر بدست آوردن منابع بيشتر رقابت ونزاع وجود داشته است. انعکاس اين رقابتها و نزاعها را بخوبي ميتوانيم در متون ديني باستاني از جمله تورات مشاهده کنيم. اگر واقعيتهاي تاريخي را بدون درنظرگرفتن احساسات بخشي گرايانه خود ملاک بگيريم اين منطقه داراي دو صاحبخانه مي باشد. هيچکدام يک از اين دو صاحبخانه نمي تواند ادعاي آنرا داشته باشد که از حق مالکيت بيشتري نسبت به طرف ديگر برخوردار مي باشد.
اين دو صاحبخانه ،يهوديان و فلسطينيان سراسر دنيا مي باشند.
شايد اين سوال طرح شود با توجه به محدوديت منابع زيستي چگونه اين دو ملت مي توانند در اين ناحيه کوچک جغرافيايي استقرار يافته و بدون نزاع زندگي کنند؟ آدمي داراي انديشه است . آدمي بخوبي ميتواند با کمک گرفتن از انديشه خود از منابع زيستي محدود خود بهترين بهره وري کرده و با کنترل نسل و توالد خود از منابع به بهترين شکل استفاده نمايد. از سوي ديگر موضوع مهم ديگر مالکيت معنوي مي باشد. مگر ما ايرانيان تنها مجبور هستيم در کشورمان زندگي کنيم.؟ هزاران ايراني در کشورهاي ديگر زندگي مي کنند و در همانحال ايراني هستند.  اگر دخالت گروه سوم يعني دخالت مافياي تزويرسالار مسيحي وجود نمي داشت و اين مافيا که پس از جنگ جهاني اول منطقه را در اختيار داشت امکان زندگي شرافتمندانه و مشارکت جويانه را براي هردو گروه اجتماعي را که صاحب اصلي خاک فلسطين بودند فراهم مي نمود و هيچگاه اين وحشي گري دهشتناک و جنايات مادون حيواني بر تاريخ بشريت نقش نمي بست.
ما مسلمانان چه کرديم ؟
بزرگترين گناه ما مسلمانان نشناختن و افتادن در دامي بود که مافياي تزويرسالار مسيحي بر سر راه هر دو گروه اجتماعي مستقر در فلسطين نهاده بود.  ما مسلمانان به جاي اينکه عاملين واقعي اين آتش افروزي را بشناسيم همه خشممان را برشرکاي ديگرخانه مان يعني يهوديان نثار نموديم.  يهوديان نيز در اين دام افتادند.و بهتر از ما مسلمانان رفتار ننمودند. مافياي تزوير سالار مسيحي نيز به نظاره اين آتشي که خود برافروخته بود نشست و هر گاه که کشته اي از مسلمانان به خاک مي افتاد يا آبرويي از طرف ديگر يعني مردم يهودي سلب مي شد مسکني مي شد تا با آن دردهاي صدها ساله شکستش را در جنگهاي صليبي تسکين دهد. به اين صورت بود که هر روز و هر ساعت نفرت بين يهوديان و مسلمانان انباشته شد تا اين نفرت به جنگل و کوهي پرا از نفرت تبديل شود.

هنگامي که آتشي در جنگلي خشک و پر از درخت افروخته مي شود نمي توان پيش بيني کرد حجم آتش برافروخته شده چقدر خواهد بود و چه تعداد جانهايي در اين آتش سوزي خواهند سوخت. هر آدم عاقلي به جاي شعله ورتر نمودن آتش براي جلوگيري از آتش سوزي بر آن آب خواهد ريخت تا آتش سوزي گسترش کمتري يابد.
اگر آدمي بگويد من آتش را شعله ورتر مي کنم اما خسارات ناشي از آتش سوزي را بر عهده نخواهم گرفت بايستي در سلامت عقل و دماغ وي شک نمود. مصائب اخير غزه که تاکنون جان بيش از هزار فلسطيني از جمله تعداد زيادي زن و دختر و پسر کودک فلسطيني را گرفته است با ربوده شدن سه نوجوان چهارده پانزده ساله يهودي شروع شد. اگر جنايات ارتش اسرائيل در جنگ غزه از يهوديان حيثيت زدايي مي کند کاري که صدا و سيماي کشورمان در حيثيت زدايي از مسلمانان و مردم کشورمان کرد کمتر از حيثيت زدايي ارتش اسرائيل در حق يهوديان نبود.
پس از ربوده شدن اين سه نوجوان يهودي صدا و سيماي کشورمان مصاحبه هايي را پخش نمود که حکايتگر شادي مردم و نوجوانان فلسطني از اين کودک ربايي بود. مگر مي توان با ابزارهاي جنايتکارانه به اهداف والا دست يافت ؟ ربودن و کشتن  کودکان در کدام قاموس بشري اجازه داده شده است که ما بتوانيم از اين ابزار براي رسيدن به اهداف والايمان سود بجوييم ؟آيا
کساني که براي رسيدن به هدف هر وسيله اي را روا ميدانند آيا از ابتدايي ترين آگاهيهاي روانشناسانه برخوردار نيستند که آدمي را همانند آيينه و حتي بيشتر از آيينه در بازتابش نور اعمال قدرتمند مي داند ؟ آيا مديران صدا و سيما خواهند توانست مشارکتشان را در انگيزه دهي به قاتلان زنان و کودکان فلسطيني نفي نمايند ؟
گناه حماس و سازمانهاي فلسطيني نيز کمتر از صدا و سيماي کشورمان نيست. اگر چه حماس مسئوليت اين کودک ربايي را برعهده نگرفت اما نتوانست انزجار خود را از اين عمل بطور صادقانه به طرف اسرائيلي نشان دهد. 
شايد حماس بطور غير مستقيم خواست تا مسئوليت اين کودک ربايي را ناشي از اشغال فلسطين بداند و آنرا به گردن طرف اسرائيلي بيندازد.
اما جنايت جنايت است و هيچگاه راه آزادي فلسطين و مشارکت فلسطينيان در اداره امور فلسطين با جنايت در حق کودکان و نوجوانان يهودي نمي گذرد.
يهودياني که خودشان بخشي از حق مالکيت بر فلسطين را دارا مي باشند و بخوبي در تاريخ معاصر نشان داده اند همانند فلسطينيها آماده فداکاري و جان دادن برسر اهدافشان مي باشند اگر اشتباهي متوجه آنها باشد همانند مسلمانان افتادن در دام توطئه تزويرسالاران مسيحي و تماميت خواهي آنها در مديريت بر فلسطين مي باشد.
هيچ گونه حق خواهي يا بيرون رفتن از محاصره نمي تواند توجيه گر جنايت حتي در ابعاد محدود باشد. 
تاريخ بخوبي نشان داده است که بزرگترين دشمن آدمي خود وي مي باشد و اين خود اشخاص و گروههاي اجتماعي هستند که شکست و پيروزي خود را رقم مي زنند.
در اينجا لازم است به چند سوال داده شود. 
در اينجا لازم است برخي گفته ها در مورد مسائل اخير فلسطين و درد و رنج زنان و کودکان فيسطيني پاسخ داده شود. افرادي مي گويند جستجوي منطق براي جنايات ارتش اسرائيل در حق زنان و کودکان فلسطيني مشارکت در جنايات ارتش اسرائيل و توجيه اعمال جنايتکارانه ارتش اسرائيل مي باشد. اين افراد بايستي اين سوال را جواب دهند اگر براستي مي خواهيم به درد و رنج مردم فلسطين پايان دهيم چه کار ديگري جز کشف منطق اعمال جنايتکارانه ميتوان کرد ؟ اين افراد بگويند بايستي سالها اين جنايات را ديد و خون گريه کرد و ازسهم و نقش خودمان در ايجاد اين جنايات غافل شویم ؟ اين افراد چگونه مي توانند تناقضات رفتاري خود را در کمک گرفتن براي مردم غزه از عروسکهاي خيمه شب بازي غرب مانند آن شيخ حکمران در خليج فارس توجيه کنند؟
حکمراناني که تمامي فلسفه وجودي و بودنشان درامارت تبعيت بي چون و چرا از تزويرسالاران مسيحي صهيونيستي ميباشد .چگونه این تناقض رفتاری را می توان توجیه کرد که رهبری یکی از شاخه های حماس در یکی از کشورهایی که بزرگترین پایگاه نظامی در منطقه را در اختیار مافیای تزویرسالار مزبور قرار داده است در کمال آرامش زندگی نماید ؟بنظر اينجانب گفتگوي بدون واسطه فلسطينيان با نتانياهوي کودک کش شرافتش بيشتر از کمک گرفتن از چنين افراد و حاکماني است. چرا که همان نتانياهوي کودک کش بخشي از حق موجود در فلسطين ميباشد همچنانکه بخشي از بار جنايت کودک کشي وي به علت نگرشهاي ساده انگارانه ما مسلمانان مي باشد. اما کمک گرفتن از فلان شيخ بي هويت براي کمک به مردم غزه چيزي جز پوشاندن و پنهان کردن بار جنایت  اربابان تزوير سالار مسيحي صهيونيستي وي در برافروزش این نزاع کثیف در پي نخواهد داشت.
کم کم به پايان اين نوشته مي رسيم.
اين نوشته را با اين جملات به پايان مي برم :
تلاش تزويرسالاران مسيحي صهيونيستي در برافروختن اين منازعه تلاشي هوشمندانه ، پيگير ، همراه با مديريت واحد در طول تاريخ معاصر بوده است تنها هنگامي اين منازعه پايان خواهد يافت که تلاشي متقابل ،هوشمندانه و پيگير همراه با مديريت واحد از طرف مقابل صورت گيرد. مسير گفتگو تنها و تنها از راه گفتگوي بدون واسطه مسلمانان و يهوديان خواهد بود. هرگونه کمک گرفتن و واسطه کردن طرفهاي غربي به معني ميدان دادن بيشتر به تزويرسالاران مسيحي صهيونيستي براي فروزانتر کردن آتش اين منازعه خواهد بود. تنها اميد براي خاموش کردن اين فتنه رذيلانه منافع بلند مدت مشترک بين ابناي بشر مي باشد.  اين منافع مشترک بلند مدت بشزي شامل تزويرسالاران مسيحي صهيونيستي نيز مي شود ،البته اگر آنها بتوانند حجابهاي بدوي بخشي نگرانه خود را از خويش دور سازند.
شاید با  منتشر شدن این مقاله فردا ظاهرگرایان متون دینی بگویند ظواهر آيات کتاب آسماني ما قران ،مسيحيان را قابل اعتماد تر از يهوديان مي داند . در پاسخ بایستی گفت اگر بتوان به ظواهر کتاب آسمانيمان استناد نمود بر طبق همان ظواهر آیات ميتوان حکم نمود که ما مسلمانان در دوره معاصر از علوم باطني قران مجيد هيچ چيزي را نفهميده ايم .چرا که به گواه آيه اي که در مورد سليمان نبي و احضار بلقيس به بارگاهش آمده است اگر ما مسلمانان اندکي از علوم باطني موجود در قران مجيد را درک کرده بوديم مردم فلسطين متحمل چنين ظلمي در پنجاه شصت سال گذشته نشده بودند.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا