محمد رضا صباغیان

بسمه تعالی
سخنی با مردم در باب توقف   ۲۸ و نیم درصدسهام سنگ آهن مرکزی بافق
سرانجام پس از چندین ماه پیگیری و بیش از یک ماه اعتراض کارگری و مردمی  ۲۸ و نیم درصد از سهام سنگ آهن مرکزی که بدون توجه به مقدمات و زیرساخت های لازم منطقه خصوصی شده بود به دستور معاون اول محترم رئیس جمهور و موافقت وزرای محترم کار و تعاون، اقتصاد و دارائی به ترتیب طی شماره نامه های ۹۳۰۰۵۹۳۶/م مورخه ۱/۴/۱۳۹۳ و ۶۰۰۳۰ مورخه ۲/۴/۱۳۹۳ که در سایت بافق فردا و روزنامه امین بافق نیز اعلام گردیده متوقف شد امری که باعث خوشحالی و تا حدی تسکین آلام و احساسات ناشی از اجحاف گذشته به مردم بافق را در پی داشت گرچه گفته می شود ۷۱ و نیم درصد از سهام سنگ آهن مرکزی در اواسط سال ۱۳۹۱ خصوصی و در بی خبری مردم و کارگران به صندوق بازنشستگان فولاد کشوری داده شده است، و ای کاش در این گونه تصمیمات کلان ، که سرنوشت مردم و شهر رقم می خورد مسئولین شفاف تر عمل می کردند.
به هر حال فاز دوم خصوصی سازی (  ۲۸ و نیم درصد) با عکس العمل مردم روبرو شد و سرانجام پس از ماه ها اعتراض و اعتصاب و پیگیری های مردم و مسئولین متوقف اعلام گردید تا به خواسته ها و مطالبات مردم در زمینه سرمایه گذاری که قانون و مقررات خصوصی سازی نیز آن را دیده ، جامه عمل پوشانیده شود ، اعتراض به حقی که سال ها قبل می بایست صورت می گرفت و این ندای زنده بودن و اعلام فریاد خواهی پیشتر به گوش مسئولین می رسید ولی به هر حال جلو ضرر هر زمانی گرفته شود منفعت است.
قبل از ورود به بحث، ذکر این نکته لازم به نظر می آید که خصوصی سازی اگر با ساز و کارهائی که قانون برای آن دیده صورت پذیرد امری عقلانی ، میمون و مبارک است و دنیای امروز نیز به این حقیقت دست یافته ، اما چرا برای سنگ آهن بافق این خصوصی سازی نه این که مبارک به نظر نمی آید بلکه نامیمون و شر تلقی گردیده و این گونه مورد اعتراض مردم واقع می باشد، امری است که نیاز به یک واکاوی دارد.
اصل ۴۴ قانون اساسی به دلیل ترس از سیطره سرمایه داران بزرگ و شرکت های چند ملیتی بر سرنوشت مردم ، مانع خصوصی سازی معادن و منابع و صنایع بزرگ و مادر می شد ولی بعد از بروز عدم موفقیت در مدیریت های دولتی ، مقام معظم رهبری با اصلاحیه ذیل اصل ۴۴ قانون اساسی با شرایطی و مقدماتی اجازه دادند بعضی از صنایع ، مراکز و منابع و معادن مهم دولتی ، خصوصی شود ولی طبقه سرمایه دار که اصولا دستی هم در پست ها و مناصب دولتی داشته و دارند بویژه در شهرها و مناطقی که نیروی انسانی کارآمدی در پست های کلیدی و تاثیر گذار استان و کشور ندارند از بی خبری آنها و ضعف مسئولین استفاده کرده و با توسل به این ابلاغیه و بدون توجه به شرایط منطقه و تاکید ابلاغیه مقام معظم رهبری که واگذاری به تعاونی ها و توجه به مناطق کمتر توسعه یافته را در اولویت قرار داده اند کلو واشربوا را در گوش ، ولاتسرفوا را فراموش کردند و خود را فقط برای استفاده از سرمایه های مناطق محروم و درآمدهای کلانی که از راه خصوصی سازی برای آنها به ارمغان می آورد مهیا ، و کار خود را در راستای اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی اعلام نمودند. و بدون توجه به هدف اصلی خصوصی سازی که باید به توسعه و عمران و رفع محرومیت بیانجامد با روابط و سهیم کردن افراد ذی نفوذ و بعضا حتی فاقد شرایط لازم و با گرفتن مجوزهای بهره برداری از معادن ، و فروش سنگ آن هم به هر کجا که در آمد و پول بیشتری نصیب شان کند وارد عمل شده و برای منافع خود به چین و ماچین صادر نمودند ولو اگر کارخانه ایی هم در داخل نیاز به این مواد داشته باشد و یک شبه ره صد ساله را پیمودند و بر لدر و کامیون و خانه های مجلل و سرمایه های خود در این شهر و آن شهر افزودند برای مثال کارخانه ذوب روی بافق به دلیل نداشتن مواد اولیه دچار مشکل است ولی از کنار همین کارخانه مواد سرب و روی معدن کوشک با ماشین بار کشتی و صادر می شود چرا که معدن کوشک خصوصی شده مواد آن نیز به هر جا سود و منفعت بیشتری دارد باید صادر شود ولو در داخل به خاطر این مواد کارخانه هایی لنگ و تعطیل باشند و کسی هم نمی تواند بگوید بالای چشمتان ابروست و کسی هم پاسخگو نیست و نمونه های دیگر.
امروز بسیاری از معادن بافق توسط همین سرمایه داران بدون دادن حقوق مردم و یک ریال عوارض که حق قانونی مردم منطقه هست کوه ها را می برند و می برند و به جای آبادانی و توسعه منطقه بر سرمایه های خود می افزایند و نام آن را خصوصی نهاده اند.
بله مردم خصوصی شدن معدن کوشک را دیدند که ۷۵۰ کارگر را به ۲۵۰ نفر کاهش داد و استخراج و تولید را افزایش ، ولی چقدر تا به حال به بافق و کوشک و روستاهای اطراف که آسیب های ناشی از آن را متحمل می شوند کمک کرده یا باعث عمران و آبادانی آنها شده است آری مردم این نوع خصوصی سازی را نمی خواهند همان طوریکه قانون اساسی و نظام نیز آن را تایید نمی کند.
به هرحال پس از خصوصی شدن ۲۸ و نیم  درصد سنگ آهن با پیگیریهای مردم و مسئولین و کارگروه تشکیل شده که ده ها جلسه با مسئولین شهرستانی ، استانی و کشوری داشتند موارد ذیل مورد تصویب مسئولان قرار گرفت :

۱- توقف ۲۸ و نیم درصد

۲- تشکیل کارگروه برای پیگیری مطالبات شهرستان از سهام واگذار شده

۳-  تاکید بر این که به دلیل عدم اعتماد به قول های داده شده ابتدا باید ۲۸ و نیم درصد لغو گردد و بعد استارت کار صورت پذیرد
خواسته ها از طرف استانداری به معاون اول محترم رئیس جمهور ارائه و با دستور ایشان به وزیر کار و رفاه و موافقت وزیر اقتصاد و دارائی خصوصی سازی متوقف می گردد. و طی نامه شماره ۶۰۰۳۰مورخه ۲/۴/۱۳۹۳ وزیر کار و تعاون توقف خصوصی سازی معادن به استاندار یزد ابلاغ می گردد

سپس با حضور استاندار و مسئولین ارشد استانی و شهرستانی در جمع مردم و کارگران این نامه و دستور قرائت و تقاضای شروع به کار می شود.

فردا را نمی دانم تا امروز به فضل الهی فقط از اعمال خود ترسیده ام و لا غیر
یک توضیح:
(عده ایی پس از شروع کار در سنگ آهن آگاهانه یا نا آگاهانه چنین شایعه کرده اند که باز مردم را گول زده و سر مردم را شیره مالیده اند عرض می کنم اگر نامه ایی با دستور دو وزیر و معاون اول رئیس جمهور و ابلاغ آن هم با حضور مسئولین رده بالای استان و آن هم در جمع مردم و کارگران ابلاغ می شود و امام جمعه محترم و نماینده محترم مجلس در شورای اسلامی در نماز جمعه آن را موفقیت و پیروزی مردم قلمداد می کنند دروغ باشد باید بر این دولت و نظام و این مردم گریست و همچنین شایعه کرده اند فلانی را ترسانده اند که عرض می کنم کسی می ترسد که خطائی کرده و یا بده بستانی داشته باشد ، فردا را نمی دانم تا امروز به فضل الهی فقط از اعمال خود ترسیده ام و لا غیر. اگر دوستان صورت جلسه مورخه ۵/۳/۱۳۹۳ را که آن هم فقط در استانداری تهیه شده بود و در شب عید مبعث با حضور همه مسئولین استانی و شهرستانی برای کارگران قرائت نموده و آن را دست آورد بزرگی در تاریخ بافق قلمداد می کردند با صورت جلسه مورخه ۲۵/۳/۱۳۹۳ استانداری که بعدا به تصویب و تایید معاون اول محترم رئیس جمهور و وزرای اقتصاد و رفاه رسید مقایسه بفرمائید متوجه خواهیم شد که خواسته های مردم بدون ترس و اغماض توسط کارگروه و مسئولین مورد پیگیری قرار گرفته و ترس و اغماضی در کار نبوده است، ولی یک نکته بوده و هست که اگر دوباره این کار را تمام شده تلقی کنیم و مردم دنبال کار خویش و مسئولین هم حواسشان بر صندلی هایشان باشد آن بحث دیگری است که لباس تن خواب رفته را هم می برند).
علی ای حال با اعتراض صورت گرفته صدای محرومیت و مظلومیت مردم به گوش دست اندر کاران و مسئولین استانی و کشوری رسیده است بی شک زمینه برای پیگیری مطالبات مردمی در استان یزد و مرکز فراهم است و همه به محرومیت ها و بی توجهی به این منطقه علی رغم داشتن منابع و معادن اعتراف کرده اند و امروز راه برای پیگیری و سرمایه گذاری باز شده است
حال این گوی و این میدان برای مسئولین شهرستان بویژه جناب آقای فرماندار
کسی که حکم رئیس جمهور را در شهرستان دارد و از اختیارات ویژه ایی برخوردار است و می تواند با هر نوع کوتاهی برخورد و از حقوق شهر دفاع نماید ، شورای شهر نیز می تواند به جد خواسته های مردم را پیگیری کند و هم این که مردم را در جریان امور قرار دهد و امام جمعه محترم شهر نیز از قدرتی برخوردار است که اگر از آن استفاده شود تمام مسئولین شهرستانی ، استانی و کشوری باید به حرکت درآیند و تسلیم خواسته های به حق مردم شوند همان طوریکه همه شاهد بودیم و مکاتبات نیز همین را می گوید علی رغم همه پیگیری ها که انجام شد و قابل تقدیر و سپاس است ولی تمام دستوراتی که برای توقف خصوصی سازی ۵/۲۸ درصد از طرف مسئولین ارشد نظام از جمله معاون اول رئیس جمهور و وزیر تعاون و رفاه و وزیر اقتصاد داده شد بعد از خطبه های نماز جمعه ۱/۴/۱۳۹۳ بود که با حضور جدی و پرنگ مردم بویژه قشر کارگر صورت گرفت و امام جمعه نیز مشکلات مردم را محکم بیان و از حقوق مردم دفاع کرد و دو روز بعد از این خطبه ها نامه حضرات برای توقف خصوصی سازی امضاء گردید

به هر حال این اولین گام و اولین بیدار باش برای مسئولین و مردم بود که اگر پیگیری و جدیت باشد می توان به خواسته های خود دست یافت و اگر به سرنوست خود بی توجه باشیم نه این که به محرومیت های ما کسی توجهی نخواهد کرد بلکه حقوق داشته ما را نیز تصاحب خواهند کرد و فقط داستان اعتراض و فغان ما مثل گذشته هر از چند سالی تکرار خواهد شد تا روزی که معدن تمام و مردم بافق نیز همچون شهرهای مسجد سلیمان و زابل کوچیده و آواره شوند.
این گام که با اتحاد و وحدت به خوبی برداشته شد و کارگران و مردم نقش مهمی در آن ایفا کردند و باعث حرکت و پیگیری بیشتر مسئولین گردید باید ادامه یابد و برای ادامه این راه به نکاتی باید توجه کرد ، اینجانب به عنوان یک شهروند که همچون دیگران تا حدی دغدغه آینده این شهر و فرزندانمان را دارم و جریان را از نزدیک پیگیری می کردم مواردی را که بیش از همه مهم به نظر می رسد عرض می نمایم.
۱- باید پیگیری شود ۵/۲۸ درصد سهام متوقف شده با ساز و کارهایی و در قالب شرکت تعاونی توسعه به مردم واگذار و درآمد آن صرف سرمایه گذاری در شهر گردد والا صرف توقف و یا لغو ۵/۲۸ درصد اگر برای آن برنامه ریزی نشود چیزی را تغییر نخواهد داد.
۲- چون زمان برای مدت توقف مشخص نشده است این موضوع هم می تواند خوب و مثبت تلقی شود و دست ما را برای کار باز بدارد و هم به عکس می تواند برای فرصت طلبان و کسانی که منافع زیادی را با این توقف از دست داده اند در غفلت و بی توجهی ما دوباره واگذاری ادامه یابد ، این وضعیت ، هوشیاری و پیگیری بیشتری را متوجه مسئولین و بیش از همه متوجه مدیر عامل محترم سنگ آهن جناب آقای عسکری می نماید که هر زمانی واگذاری می خواهد از سر گرفته شود مسئولین و مردم را در جریان این امر قراردهند تا داستان خصوصی شدن ۵/۷۱ درصد تکرار نگردد خصوصی سازی ۵/۷۱ درصد ی که هیچ دست آوردی برای مردم نداشت تا این که به برکت همین اعتراض و بیدار شدن مردم مصوباتی را بر خریدار تحمیل کرد ، که آن هم نیاز به پیگیری جدی و اجرائی کردن دارد.(گرچه واگذاری همین ۵/۷۱ درصد نیز در کمیسیون صنایع و معادن مجلس مورد بررسی قرار گرفته و این گونه واگذاریها را غیر قانونی می دانند که باید از طریق مسئولین پیگیری شود)
۳- با عنایت به این که با خصوصی شدن معدن بسیاری از امتیازات ، از جمله ۱۵ درصد عوارض حقوق دولتی از شهر سلب می شود و برداشت و تولید افزایش و سنگ آهن نیز زودتر به اتمام خواهد رسید بنابرین همان طوریکه قبلا نیز در درخواستهای شورای شهر بوده است باید ۱۵ درصد از ۵/۷۱ سهام واگذار شده برای توسعه و عمران و احداث کارخانه های جوار معدنی به شهر بافق (شهرداری )واگذار شود. این کمترین حق مردمی است که سالها بر روی معادن و سرمایه خوابیده و بیش از پنجاه سال دیگران از آن بهره برده اند و طبق نظر کارشناسان ظرف ده سال آینده تمام خواهد شد و اگر سرمایه گذاری نشود شهر رو به نابودی و فنا خواهند رفت.
۴- کارگروه پیگیری که متشکل از نمایندگان: امام جمعه محترم ، نماینده محترم مردم در مجلس شورای اسلامی ، فرماندار محترم ، مدیر عامل محترم سنگ آهن ، شورای محترم اسلامی شهر بافق و نماینده کارگران سنگ آهن مرکزی می باشد و زیر نظر استاندار محترم پیگیر خواسته های به حق مردم از طریق مسئولین است باید هر دو ماه یکبار نتایج اقدامات صورت گرفته را یا در جمع کارگران سنگ آهن و یا در نماز جمعه به شکل شفاف به سمع و نظر مردم برساند تا داستان وعده های گذشته تکرار نگردد حقیر نیز اگر عضو کار گروه بودم و یا اگر هم نبودم به سهم خود به این موضوع اهتمام جدی خواهم ورزید.
۵- همه جناح ها ، محلات ، مردم و مسئولین باید به این نکته اساسی توجه داشته باشند که الان وقت تصفیه حساب و پر رنگ کردن مسائل و اختلافات داخلی نیست چرا که اختلاف سلیقه همیشه بوده و هست ولی نباید این اختلافات حاشیه ها را پر رنگ تر از متن نماید این که چون فلان مسئول از جناح ما هست و خصوصی سازی دستور دولت است پس باید از هم خطی و هم جناحی خود حمایت کنیم و هیچ اعتراض و اعتصابی را درست ندانیم و هرکس انتقاد و اعتصابی کرد مخالف دولت است و او را دنبال منافع و پست و منصب قلمداد کنیم نمی تواند توجیه درست و منطقی داشته باشد ، چرا که با این نگاه منافع و آینده این شهر محروم و فرزندان آن مثل گذشته قربانی مسائل جناحی و خطی می گردند و همه در آن خواهیم سوخت
و یا این که چون مسئولین فعلی از جناح ما نیستند باید هر گونه انتقاد و اعتصاب و اعتراضی را تا هر زمانی و هر شکلی مجاز دانست و حتی مسائل فرعی و حاشیه ایی را نیز به موضوع خصوصی سازی کشانید هیچ کدام کمکی به حل مشکلات بافق نخواهد کرد امروز نیاز هست که همه قلم ها و همه نگاه ها یک هدف را دنبال کند و آن هم برنامه ریزی و پیگیری برای سرمایه گذاری در شهر و بدانیم که در صورت کوتاهی همه ما در قبال آن روزی مواخذه خواهیم شد.
تعطیلی یک ماه سنگ آهن به همه نشان داد و حجت را تمام کرد که چقدر اقتصاد و شریان حیاتی بافق ، به دلیل عدم سرمایه گذاری به سنگ آهن وابسته شده است به نحوی که این تعطیلی در همین مدت کوتاه تاثیر خود را بر بازار ، کامیون دار ، بنا و کارگر و ساخت و ساز شهر گذاشت و همه آن را به نوعی حس کردند حال اگر روزی سنگ آهن تمام شود تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل ، آیا با این شرایط صلاح هست که همدیگر را متهم و هر نوع تلاشی را برای پیگیری این حق ، سیاسی قلمداد نموده و بر هم بتازیم.
۶- امروز همه باید به این امر واقف باشیم که با این روند کنونی حیات و آینده بافق در خطر است رفع این مشکل هم تنها سرمایه گذاری و احداث کارخانه های جوار معدنی و جوار ریلی است و این را هم خوب و شفاف بدانیم که بافق با شرایطی که داشته و دارد بیشتر برای بردن معادن آن جذابیت دارد تا سرمایه گذاری در آن و تجربه گذشته نیز این موضوع را اثبات کرده است پس باید از امتیاز معدن و فروش سنگ برای آبادانی شهر استفاده کرد و با این سنگ آهن باقی مانده به نوعی با معامله پایاپای در بافق سرمایه گذاری نمود
و تنها راه اجرائی شدن آن نیز داشتن وحدت و حمایت از مسئولین است – مسئولینی که به پاخیزند و برای این هدف مهم گام بردارند- و اگرمسئولین بزرگوار ما بدانند که مردم نحوه عملکرد آنها را رصد می کنند و بقای آنها در پست ها و منصب هایشان منوط به خدمت و اجرای خواسته های مردم است چرا که هدف از انتصاب آنان هم چیزی جز این نبوده است بدون شک حرکت خواهند کرد و آینده خوبی خواهیم داشت ، حال می خواهد فرماندار محترم ، مدیرعامل محترم ، امام جمعه محترم و یا شورای محترم شهر باشد ولی اگر احساس کنند و بگویند مرا فلان مسئول و یا فلان مقام تعیین کرده و مردم نقشی در آمدن و رفتن من ندارند و ما نیز آن را بپذیریم این محرومیت و بدبختی ادامه خواهد یافت.
۷- در پایان توصیه می گردد همان طوریکه قبلا نیز گفته شده است با توجه به این که اعتراضات اخیر برای اجرای عدالت و احقاق حقوق به حق مردم این شهر بوده و همه مسئولین به طرق مختلف به آن اذعان و اعتراف کرده اند هر گونه جابجائی و برخورد در این راستا با قشر کارگر که سنگینی بار این حرکت روی دوش آنها بوده است نتیجه خوبی در پی نخواهد داشت.
والسلام

> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 

این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا