شاید آن روز که محمدرضا عارف در کشاکش رقابت‎های انتخاباتی سال 92، ردای نامزدی را از تن به در کرد، نمی‌پنداشت که در عوض خلعت ریاست و محوریت جریان اصلاح طلبی را خواهد پوشید.

به گزارش خبرآنلاین، کنار کشیدن از عرصه‎ای که با برنامه پا به آن نهاده باشی و بارها از حضور و ماندگاریت سخن گفته باشی و فراتر از آن جمعی را با این برنامه‎ها، حول شعارهایت گردآورده باشی؛ کار سهلی نیست. چهار سال پیش برخی به محمدرضا عارف خرده می‎گرفتند که چرا زودتر از عرصه نامزدی یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری کناره گیری نکرد و یا چرا در بیانیه اعلام انصرافش ننوشت که به نفع چه کسی کنار می‎رود اما کمتر کسی خودش را جای او گذاشت تا ببیند چه تصمیم سختی در پیش رو داشت.
 
شاید از یکسو بیم آن داشت که برنامه‎هایش را نامزدهای حتی همسو تمام و کمال نپذیرند و آنچه او برای آبادانی ملک و رفاه ملت می‎اندیشید، بر جای بماند و از سوی دیگر باید می‎اندیشید که چطور حامیانش را با این تصمیم همراه کرده و به ادامه حضور در صحنه قانع کند.

همه اینها در حالی بود که عارف هر روز با خبرسازی‎هایی روبرو می‎شد که از اعلام انصراف او به نفع هاشمی رفسنجانی تا پیش از احراز صلاحیت نامزدها و انصرافش به نفع روحانی پس از اعلام نظر شورای نگهبان حکایت داشتند! در کمتر مجمع و همایشی بود که از او درباره ادامه حضورش سوال نشود.
 
البته این خبرسازی‎ها بیش از آنکه از سر شیطنت حامیان رقبای همسو باشد؛ آتش تهیه جنگ روانی رقبای ناهمسو بود تا اردوگاه اصلاح طلبان را سست جلوه دهند. چه آنکه آیت‎الله هاشمی در مواجهه با این شایعات از عارف به عنوان «رئیس جمهوری محبوب در آینده» سخن می‎گفت و حجت الاسلام روحانی نیز او را «دوست دیرینه» خود خطاب می‎کرد.

چرخ روزگار نهایتا چنان گشت تا خرد جمعی در جبهه اصلاح طلبان بر «اتحاد» تاکید کند و محمدرضا عارف بر انصراف از نامزدی رضا دهد. او در بیانیه انصرافش نوشت که به دلیل تمکین از نظر حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی و پایبندی به منشور اخلاقی مدون خودش از رقابت‎ها کنار می‎رود و آرزوی خلق حماسه سیاسی دیگری دارد. چرا که در نشستی با حضور سران دو جبهه اصلاحات و اعتدال - آقایان خاتمی و هاشمی رفسنجانی- از او خواسته شده بود تا برای ایجاد وحدت این دو جریان، عطای ریاست جمهوری را به لقایش ببخشد.
 
او نیز جوانمردانه چنین کرد. عارف بی هیچ منتی از عرصه نامزدی کنار رفت و اگرچه در بیانیه‎اش ننوشت که به نفع روحانی می‎رود اما ستادهای انتخاباتی‎اش را در اختیار حامیان او گذاشت و در پایان هم هیچ پیشنهادی را برای عضویت در کابینه او که نامزد پیروز آن رقابت شد؛ نپذیرفت. نه معاون اولی و نه حتی وزارت.

عارف نشان داد که رعایت اخلاق و احترام به نظر بزرگان را با مطامع دنیوی معامله نکرده است. هزینه‎ای که او برای اصلاحات کرد شاید ظاهرا گذشتن از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری بود اما به واقع او این جریان را به بلوغ سیاسی و رهبری خود رسانید. کاری که تا پیش از این نه در این جریان و نه در جریان رقیب رخ نداده و مایه رشک طرفین شد. آیت‎الله هاشمی این اقدام عارف را «هزینه بزرگی برای جریان اصلاحات» خواند و بارها از او تقدیر کرد.

به این ترتیب مرد 66 ساله یزدی که مویش را در آسیاب دانشگاه و سیاست سپید کرده در روزگاری که رئیس دولت اصلاحات با ممنوعیت‎هایی روبرو بود؛ مورد وثوق تمامی احزاب و چهره‎های اصلاح طلب قرار گرفته و ریاست شورای عالی اصلاح طلبان به او سپرده شد. شورایی که با هماهنگی با جریان اعتدال توانست لیست امید را در انتخابات مجلس دهم در سراسر کشور ارائه داده و بیشترین کرسی‎های این مجلس را از آن خود کند.

جلیلی؛ عارف نمی‎شود
با گذشت چهارسال از الگوی موفق عارف در عرصه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم؛ به نظر می‎رسد که برخی بی میل نیستند تا اینبار آنان در چنین جایگاهی قرار بگیرند. سعید جلیلی بیش از همه خودش را به چنین پوزیشنی نزدیک می‎بیند. غافل از آنکه تنها شباهت این دو در چهره و موی سفیدشان می‎تواند باشد و نه بیش از این! چرا که جلیلی هیچ یک از ظرفیت‎های عارف را ندارد.

عارف سال 92 رسما اعلام نامزدی کرده صلاحیتش تایید شده، ستادهایش را تشکیل داده و بارها با حامیانش از این منظر روبرو شده بود. در حالیکه جلیلی پیش از ثبت نام انتخاباتی ستادهایش را تشکیل داده و قبل از آنکه در معرض اظهارنظر شورای نگهبان قرار بگیرد انصراف داده و اصلا ثبت نام نکرد. بنابراین بدنه‌ای با او به عنوان نامزد انتخاباتی همراهی نکرده بود که بخواهد به خیل حامیان نامزد دیگری بپیوندد.

مضاف بر اینکه عارف مشخصا نامزد جریان اصلاحات بود و از سوی کلیه احزاب و گروه‎های این جریان حمایت می‎شد؛ اما جلیلی اصلا در چنین جایگاهی نیست. او نه تنها نامزد مورد اجماع تمام اصولگرایان نبود که حتی پایگاه رایش در انتخابات 92 را هم تمام و کمال با خود همراه نداشت.
 
او در آن سال پس از آنکه نامزد اصلح مورد حمایت آیت الله مصباح - کامران باقر لنکرانی- نتوانست از شورای نگهبان تاییدیه بگیرد، نامزد مورد حمایت جبهه پایداری قلمداد شد. اما این جبهه در سال جاری چندین کاندیدا روانه ستاد انتخابات کرد تا ثبت نام کنند و نامزد هدفش هم بیش از آنکه جلیلی باشد، زاکانی بود.

سوم آنکه حتی پیش از ورود به عرصه رقابت‎های انتخاباتی؛ عارف پیش از آنکه در کسوت نامزد انتخابات ریاست جمهوری درآید؛ معاون اول دولت اصلاحات، رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی و وزیر پست و تلگراف بوده و سیاست ورزی کرده بود. اما جلیلی فاقد سابقه فعالیت سیاسی است. او تنها چهار سال سکاندار مذاکرات هسته‎ای در دولت محمود احمدی‎نژاد بود که نقدهای بسیاری را هم برانگیخت.

رهبران اصلاحات و اعتدال از عارف و هزینه‎ای که برای اتحاد این دو جریان پرداخت، تقدیر و او را در ادامه مسیر رهبری جریان اصلاحات همراهی کردند. اما انصراف جلیلی با تقدیر هیچ یک از ریش سفیدان اصولگرا روبرو نشد. شاید از آن رو که انصراف قبل از نامزدی آن هم بدون پشتوانه رای مشخص، اساسا «هزینه» محسوب نمی‎شود!

تفاوت دیگر جلیلی با عارف از آن روست که عارف برای هزینه‎ای که داد ما به ازایی طلب نکرد. اما جلیلی بی میل نیست که در ستاد حجت الاسلام سیدابراهیم رئیسی و کابینه احتمالی او سهمی داشته باشد.  

ششمین و مهمترین تفاوت این دو در جریانات منتسبشان است. جریان اصلاحات چهار سال پیش یک نامزد داشت که او هم برای حفظ اتحاد با جریان اعتدال کنار رفت. ولی از جریان اصولگرا امسال بیش از 10 نفر ثبت نام کردند و نهایتا با دو نامزد اصلی وارد عرصه رقابت شد که هر یک می‎گوید به نفع دیگری کنار نمی‎رود. افقی که سال 92 پیش روی اصلاح طلبان قرار گرفت؛ این روزها برای اصولگرایان متصور نیست.
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا