تاریخ شهادت: 27 آذر سال 1358 شمسی

زندگی شهید آیت الله دکتر محمد مفتح (ره)

محمد مفتح در سال 1307 ه.ش در خانه ای سرشار از تقوا و فضیلت دیده به جهان گشود. از هفت سالگی به مدرسه پای گذاشت و تحصیل دروس ابتدایی را پی گرفت. از همان کودکی گاه گاهی همراه پدر به مجالس وعظ و سخنرانی می رفت و در مواقعی پس از اتمام سخنان گرم و دلپذیر پدر از بین جمعیت برمی خاست و با صدایی زیبا و نافذ به ذکر مصیبت اهل بیت - علیهم السلام - می پرداخت. وی در سال 1322 ه ش همدان را به قصد اقامت در شهر مقدس قم ترک نمود و در جوار بارگاه مقدس حضرت فاطمه معصومه (س) در حجره ای محقر و نمناک و در نهایت قناعت، همچون دیگر جویندگان دانش دینی در مدرسه دارالشفاء سکنی گزید و با جدیت و تلاش وافر به کسب معارف پرداخت.

مفتح، بخشی از رسائل شیخ انصاری را نزد آیة الله مجاهد تبریزی و نیز قسمتی از اصول دروس خارج را در محضر آیة الله العظمی بروجردی (ره) فراگرفت و در فلسفه و حکمت نزد فیلسوف عالی قدر علامه طباطبائی (ره) تلمذ نمود. مدتی نیز در مکتب حضرت آیة الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی و حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی از پرتو فروغ اندیشه این دو استوانه استوار فقه بهره مند گردید و بعداز آن تحصیلات دانشگاهی را به موازات کسب دانش حوزه پی گرفت و به دریافت درجه دکترا در رشته الهیات و معارف اسلامی نائل آمد و در فقه به چنان تبحری دست یافت عنوان اجتهاد را احراز نمود.

دکتر مفتح با همکاری آیة الله خامنه ای (مقام معظم رهبری) و شهیدبهشتی «کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان» را در قم بنیان نهاد.

زندگینامه شهید مفتح

اشاره

شهید آیة الله دكتر مفتح در زمره عالمانی است كه عمر شریف خویش را در راه احیای معارف اسلامی و نشر فرهنگ اهل بیت به كار گرفته و در سنگرهای گوناگون به ستیز با جهل و تباهی و ستم پرداخته اند. آن اسوه فضیلت برای آنكه دانشگاه را از تهاجم فرهنگی استعمار و علفهای هرز طاغوتی نجات دهد چشمه هایی از ارزشهای والای دینی را در این كانون اندیشه، جاری ساخت و در عصری كه نغمه جدایی دین از دانش سازگردیده بود و شب پرستان كوردل با تبلیغات نفاق افكنانه خویش بذر تنافر و ضدیت بین حوزه و دانشگاه می پاشیدند نامبرده این دو كانون را به هم پیوند داد و فرهنگ حاكم بر دانشگاه را كه ارمغان غرب بود متحول ساخت و باورهای دینی را بر فضای آن حاكم نمود و به مصداق ((زكاة العلم نشره )) جرعه هایی از اندیشه هایی را كه در حوزه آموخته بود به كام دانشجویان شیفته فضیلت سرازیر نمود. این نوشتار گذری دارد بر زندگی و آثار آن شهید دانشمند.

از ولادت تا تحصیل

روحانی فرزانه و عالم متعهد مرحوم حاج شیخ محمود مفتح از واعظان مشهور همدان بود كه در نهایت اخلاص و صداقت روزگار می گذراند و چون وی در ادبیات عرب و فارسی تبحر داشت اشعار زیادی در مدح و منقبت و رثای اهل بیت سروده كه ضمن زیبایی های لفظی از مضامین عالی و تاریخ صحیح ائمه و احادیث معتبر سرچشمه گرفته بود. وی علاوه بر سخنوری و وعظ در حوزه علمیه همدان به تدریس مشغول بود. در سال 1307 ش. در خانه چنین ادیب فاضل و وارسته فرزندی دیده به جهان گشود كه او را محمد نامیدند. دانش طلبی در سایه معنویت و تربیت و در پرتو فضیلت از همان دوران صباوت، حلاوت جان این كودك گردید.
او روی آوردن به علم و آراسته گردیدن به صفاتی پسندیده را از پدری عالم و مادری نیكوسرشت در كلاس باصفای خانواده آموخت، از هفت سالگی پایش به مدرسه گشوده شد و در زمینه ادبیات از پدر ادیب و شاعر خویش بهره مند گردید شهید مفتح پس از فراگیری مقدمات علوم عربی، فقه و بخشی از منطق نزد پدر و اساتید وقت حوزه همدان به سال 1322 ش. به آشیانه اهل بیت - قم مقدس - مهاجرت نمود و در مدرسه دارالشفاء و در حجره ای محقر و نمناك اقامت گزید و همچون دیگر جویندگان معارف دینی با جدیت و اهتمامی درخور اهمیت به كسب علوم و مكارم پرداخت.
ذوق سرشار و استعداد عالی به همراه كوشش پرجوش و وجود اساتید برجسته سبب آن گردید تا مفتح به صورت شگفت انگیز و شایان توجهی دروس حوزه از جمله رسائل، مكاسب و كفایه را طی سالهای 1324 - 1322 ش. فراگیرد و خود در زمره اساتید حوزه علمیه قم قلمداد گردد.
ایشان عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالی ترین سطح نزد، رهبر كبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره ) فراگرفت. مرحوم مفتح علاوه بر روابط شاگردی و استادی، با امام پیوندی صمیمانه داشت و آن روح قدسی به ایشان علاقه و عنایت داشتند و در مدتی كه امام امت در نجف به سر می بردند وی به طریقی با رهبری و اسوه خویش ارتباط بر قرار كرد. پیامی كه حضرت امام به مناسبت شهادت این دانشور ارزشمند صادر نمودند. مبین این رابطه است.(810)
دكتر مفتح در آن اختناق خطرناك رژیم ستم شاهی چه در برنامه های علمی و پژوهشی و چه جلسات سخنرانی و تلاشهای تبلیغی اصرار و ابرام داشت كه نام امام خمینی (قدس سره ) مطرح شود و در مسجد قبای تهران صریحا و بدون هیچگونه واهمه ای در سالهای قبل از انقلاب نام آن بزرگوار را بر زبان جاری می ساخت. مرحوم مصطفی زمانی نوشته است كه نه تنها مفتح خود چنین روش را بكار می بست بلكه در انجمن اسلام شناسی اعضاء را تقویت می كرد تا به كمال شهامت نه تنها مقاصد او را تقویت كنند. بلكه نامش را هم در كتابها بیاورند.(811)
دكتر مفتح بخشی از كتاب رسائل شیخ انصاری را نزد آیة الله مجاهد تبریزی و دروس خارج خصوصا بخشی از اصول را در محضر آیة الله العظمی بروجردی (ره ) فراگرفت. همچنین در فلسفه و حكمت نزد فیلسوف جلیل القدر امام مجهول القدر علامه طباطبائی تلمذ نمود مدتی از محضر فقیه اهل بیت علیه السلام آیة الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی (ره ) و آیة الله العظمی مرعشی نجفی (ره ) استفاده كرد. بخشی از دروس فلسفه و عرفان را نزد آیة الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی اصفهانی آموخت آیة الله سید محمد جحت پرتوی از اندیشه های فقهی خود را به این شاگرد وارسته انتقال داد. دكتر مفتح به موازات علوم حوزوی تحصیلات دانشگاهی را پی گرفت و به دریافت مدرك دكترا در رشته الهیات و معارف اسلامی نائل آمد. در فقه نیز آنچنان تبحری بدست آورد كه عنوان با صلابت اجتهاد را برازنده خویش ساخت. پایان نامه تحصیلی وی رد مقطع دكترا با عنوان حكمت الهی در نهج البلاغه بدلیل ژرفایی مطالب و عمق مفاهیم با درجه بسیار خوب مورد قبول دانشگاه واقع شد.(812)

پرتو اندیشه

دكتر مفتح پس از درك محضر اساتید وقت حوزه و كسب معارف اسلامی در سطوح عالی بعد از اندك مدتی خود به تدریس كتاب منظومه حاج ملاهادی سبزواری پرداخت و در شرح و توضیح این اثر مطالبی را تحت عنوان ((روش اندیشه )) به رشته تحریر در آورد كه در حوزه اشتهار یافت.(813)
وی از ابتدای تدریس در دبیرستان دین و دانش قم به روشن نمودن اذهان دانش آموزان در خصوص مباحث دینی و سیاسی و اجتماعی پرداخت و با همكاری شهید مظلوم دكتر بهشتی و حضرت آیة الله خامنه ای به مناسبت تقویت پیوند دانش آموزان، فرهنگیان و دانشجویان با روحانیون اقدام به تاءسیس كانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان در قم نمود. این كانون اولین مجتمع اسلامی زنده بود كه در آن گروههای مختلف جمع می شدند و جلوه ای بود از هماهنگی همه قشرهای جامعه بر محور اسلام عزیز و بینش پرجوشش اسلامی.(814)
دبیرستان دین و دانش پایگاه مهمی برای تلفیق دین و سیاست و نیز مركزی برای انس دین و دانش بود تا از این رهگذر نسل جوان با معارف دینی آشنا شده و طلاب حوزه با مسائل روز ارتباط یابند و وحدت میان روحانیت و اقشار فرهنگی تحقق یابد.
به لحاظ مقبولیت و محبوبیتی كه شهید مفتح بین طلاب و دانش آموزان كسب كرده بود ساواك جهنمی با آن تشكیلات عریض و طویل به وحشت افتاد و برای خنثی كردن فعالیتهای وی به كیدی ضعیف دست زد و شهید مفتح را به سال 1347 از آموزش و پرورش اخراج و به نواحی بد آب و هوای جنوبی تبعید نمود. در سال 1348 كه زمان تبعید آن شهید بزرگوار به سر رسید و باید به قم باز می گشت از ورود نامبرده به این شهر مقدس جلوگیری كردند و او را ناگزیر به اقامت در تهران نمودند.(815)
شهید مفتح عقیده داشت برای تحول در اندیشه های مردم لازم است كه آنان را از دره نادانی به قله آگاهی رسانید. به عقیده وی بهر مسلمان علاقه مند و وظیفه شناس باید در دو جبهه مبارزه كند در یك جبهه با دشمنان اسلام و در جبهه ای دیگر با جهل و خرافه پرستی، وی با اینكه یكی از برجسته ترین اساتید حوزه و دانشگاه بود و در این دو پایگاه حساس و نیز در دبیرستان های قم به تدریس مشغول بود به منظور آگاهی دادن به توده مردم و بیدار كردن و به حركت درآوردن آنان تلاشهای وسیع داشت و به هیچ عنوان برنامه های تبلیغی خود را رها نمی كرد خصوصا در ایام ماه مبارك رمضان، محرم و صفر در نقاط مختلف كشور این فعالیت او مضاعف می گشت در ایام تبعید كه در زاهدان اقامت داشت از وعظ و ارشاد مردم غافل نبود.
دكتر مفتح مسافرتهای تبلیغی خود را به منبرهای افشاگرانه و روشنفكرانه تبدیل ساخته بود و سخنانش بدلیل آنكه تاءثیر عمیق و وسیعی در اذهان و افكار مردم داشت و برای دستگاه سفاك پهلوی خطر آفرین بود، بارها از سوی ساواك بازداشت گردید و سخنرانی هایش تعطیل می شد. وی در شهرهای مختلفی از جمله آبادان، اهواز، خرمشهر، دزفول، اصفهان یزد، شیراز، كرمان، بندرعباس، زاهدان، همدان، كرمانشاه، ساری، بابل، املش، آمل، چالوس، مشهد، و... تلاشهای تبلیغی وسیعی داشت.
از تلاشهای دیگر این شهید والا مقام می توان تاءسیس جلسات علمی اسلام شناسی را نام برد. این مجمع فعالیت وسیعی را به منظور شناساندن چهره اصلی اسلام شروع كرد و طی آن فضلا و نویسندگان حوزه علمیه آثاری را كه در زمینه های گوناگون اسلام شناسی نوشته بودند مطرح كرده و پس از نقد و اصلاحهای مورد لزوم با مقدمه ای كه دكتر مفتح بر آنها می نوشت به چاپ رسانده و در اختیار عموم مشتاقان اندیشه های ناب اسلامی قرار می دادند. از آنجا كه ساواك به نقش مؤ ثر این مجمع در شناساندن اسلام و معرفی حقایق تشیع پی برده بود به تعطیل كردن آن اقدام كرد و تنها این مجمع توانست به تاءلیف و یا ترجمه سیزده جلد كتاب اقدام كند.(816)
دكتر مفتح با همكاری شهید بهشتی فعالیت تحقیقی دیگری را در قم آغاز كرد و با ترتیب دادن جلسات سخنرانی در مسجد رضوی قم از اساتیدی چون شهید مطهری خواست تا در این برنامه شركت كرده و به حاضران رهنمود بدهند كه شهید مظلوم دكتر بهشتی ضمن مصاحبه ای به این تلاش تحقیقی اشاره كرده است(817)در این جلسات تحقیقی آیة الله محمدرضا مهدوی كنی و آیة الله سید عبدالكریم موسوی اردبیلی شركت داشتند و با استفاده از منابع اصیل اسلامی به تحقیقات ارزنده و عمیقی دست زده بودند كه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بدان سبب كه هر یك از این افراد در مشاغل عالی مشغول كار بودند، فرصت استمرار این كار پیش نیامد.

آثار و تاءلیفات

با وجود آنكه دكتر مفتح در سنگرهای متفاوت مشغول مبارزه با رژیم شاه بود و در سطح حوزه و دانشگاه و دبیرستان تدریس می نمود، از انجام كارهای پژوهشی و تاءلیفات غافل نبود و نگاشته های ارزشمندی بصورت تاءلیف و ترجمه از ایشان به یادگار مانده است كه عبارتند از:
1- ترجمه تفسیر مجمع البیان : جلد اول و دوم این تفسیر به قلم استاد مفتح با همكاری حضرت آیة الله حسین نوری ترجمه شده است ولی جلد سوم را كه دكتر مفتح به تنهایی به فارسی برگردانده است، سایر مجلدات این تفسیر را دیگر دانشمندان حوزه، ترجمه نموده اند.
2 - حاشیه بر اسفار ملاصدرا: این حاشیه را دكتر مفتح در زمان تحصیل و تدریس خود بر كتاب اسفار ملاصدرا نوشت و چنین كاری مبین عمق دید و ژرفای اندیشه آن استاد در عرصه حكمت و فلسفه می باشد.
3 - روش اندیشه : این كتاب را دكتر مفتح به سال 1336 ش. در علم منطق نوشته است كه به عنوان یكی از منابع درسی در حوزه و دانشگاه از آن استفاده می شود. علامه طباطبائی (ره ) بر این كتاب مقدمه نوشته است و دقت نظر، اصابت فكر، وفای بیان و سهولت لفظ مولف را ستوده است.
4 - حكمت الهی و نهج البلاغه : اثر یاد شده پایان نامه تحصیلی دوره دكترای شهید مفتح است و ضمن آنكه از ژرف نگری و وسعت مبانی برخوردار است، مطالب آن برای عموم مردم قابل استفاده می باشد. این كتاب دارای پیش گفتاری نسبتا مفصل، مقدمه و سه بخش است.
5 - آیات اصول اعتقادی قرآن : این كتاب شامل چند بخش است كه بخش اول پژوهش های استاد مفتح را در خصوص مباحث اعتقادی شیعه با تكیه بر آیات قرآن در بر می گیرد.
6 - نقش دانشمندان اسلام در پیشرفت علوم : این نوشتار 60 صفحه ای مجموعه مقالات دكتر مفتح است كه در سال چهارم مجله مكتب اسلام به تدریج انتشار یافته است. كه هشت مقاله را در بر می گیرد.
7- ویژگیهای زعامت و رهبری : در این اثر مقالات و سخنرانی های این شهید بزرگوار در خصوص زعامت و رهبری و مباحث حكومت اسلامی گردآوری شده است.
8- مقالات : در مجلاتی چون مكتب اسلام، خصوصا مكتب تشیع و نیز مجله معارف جعفری شهید مفتح مقالاتی را در خصوص معارف اسلامی و معرفی مذهب حقه تشیع نوشته است كه یكی از این مقالات ارزشمند مطلبی است تحت عنوان ((مكتب اخلاقی امام صادق علیه السلام )) كه در پنجمین نشریه سالانه مكتب تشیع در خرداد 1342 ش. درج گردید.
9- مقدمه نویسی بر آثار دیگران : از دیگر كوششهای فكری دكتر مفتح نوشتن مقدمه بر آثار نویسندگان جوان حوزه است كه از مجمع علمی اسلام شناسی - كه خود مسئولیت آن را به عهده داشت - شروع شد و تا چند سال بعد استمرار یافت. مجموعه این نوشته های ارزشمند اگر؛ جایی تدوین گردد خود كتابی مستقل و در عین حال سودمند را تشكیل خواهد داد. گزیده ای از این مقدمه نویسی ها در كتابی تحت عنوان افكار استاد شهید دكتر مفتح آمده است.

آذرخشی در كویر ستم

شهید مفتح علاوه بر آنكه اندیشه های علمی خود را در محضر مبارك حضرت امام خمینی (قدس سره ) صفا داد در پرتو افكار تابناك امام راحل، ستیز با ستم و نفی هر گونه سلطه را از مهم ترین برنامه های خود قرار داد و سخنرانی ها، مقاله ها و در جلسات درسی افراد را نسبت به فجایع جهان اسلام كه ارمغان استعمار است آگاه می نمود و فساد تباهی استبداد را افشاء می كرد از این جهت وی را از سخنرانی كردن و هر گونه تبلیغ مذهبی منع كردند چنانچه آن شهید در سخنرانی ماه مبارك رمضان در سال 1357 به این وضع اشاره كرده است.
با این حال این دانشمند مبارز آرام نمی گیرد و وقتی كه از سوی رژیم به سنتهای اسلامی توهین می شود فریاد می زند و می گوید اگر به افكار اسلامی ما جسارت كرد. ما آرام نمی توانیم بگیریم، اگر به احساسات مذهبی ما احترام قائل نشدید ملت ایران آرام نخواهد شد.(818)و وقتی با خبر شد كه رژیم منحوس پهلوی تاریخ رسمی كشور را تغییر داده است چون آتشفشانی خروشید و گفت :
((چطور ایرانی باید تاریخ پرافتخار هجرت رسول الله صلی الله علیه و آله را، یعنی تاریخ اسلام، افتخار انسانها، افتخار ایران، نجات دهنده ایران را كنار بگذارد. یا رسول الله صلی الله علیه و آله ما از روی تو شرمنده ایم. لذا مرجع بزرگوار پرچمدار جهان تشیع حضرت آیة الله العظمی امام خمینی به ملت ایران هشدار می دهند كه به كار بردن این تاریخ حرام است.))(819)
شهید مفتح در سالهای حدود 1340 ش. كه همزمان با آغاز قیام امت اسلامی است اغلب به شهرهای استان خوزستان می رفت و به دستور امام خمینی (قدس سره ) به فعالیتهای تبلیغی و افشاگری جنایات رژیم شاه می پرداخت و وقتی كه ساواك وی را به نقاط بد آب و هوا تبعید نمود و از ورودش به قم جلوگیری به عمل آورد. دكتر مفتح به منظور گشودن سنگری برای ستیز با رژیم شاه به شوق همكاری با شهید مطهری در دانشكده الهیات دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد.
آن شهید بنا به دعوت مؤ منان و اهالی مسجد ((الجواد)) در این مكان مقدس به ایراد سخنرانی و انعقاد جلسات تفسیر پرداخت و از این طریق به روشنگری و ارتباط بیشتر بین دانشجویان و اقشار روحانی همت گمارد و در سال 1352 ش. برای تجمع و تشكل نیروهای مسلمان امامت مسجد ((جاوید)) تهران را پذیرفت و در این مكان مبارك هسته مقاومتی تشكیل داد و طی برنامه های منظم و جهت داری از سخنران متعهد و مبارزی همچون شهید مطهری دعوت بعمل آورد تا در این مكان حاضرین را با حقایق اسلامی آشنا كند.
سرانجام در سوم آذر 1353 ش. پس از سخنرانی یار و همرزم شهید مفتح - آیة الله خامنه ای - و با هجوم ساواك مسجد ((جاوید)) تعطیل و دكتر مفتح و مقام معظم رهبری پس از دستگیری در زندان تحت شكنجه های سختی قرار گرفتند و دیگر ساواك به مفتح اجازه فعالیت در مسجد را نداد. هنوز دو سال از آزادی وی از زندان نگذشته بود كه ایشان در سال 1355 امامت مسجد قبا را پذیرفت كه چون مسجد قبای پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله محراب و میعادگاه تشنگان حق و فضیلت گردید.
در سال 1356 ش. شهید مفتح اعلام كرد نماز عید فطر را در زمینهای قیطریه خواهند خواند كه این حركت با وجود برق سلاحها و ماشینهای مسلح ارتش شاهنشاهی با استقبال جمعیت نمازگزار مواجه شد و شهید مفتح در خطبه های نماز به افشاگری علیه طاغوت و استكبار و صهیونیست ها پرداخت و نام مبارك حضرت امام را در حضور هزاران نفر جمعیت مسلمان بر زبان جاری ساخت و بر اطاعت از فرامنیش تاءكید كرد. از این تاریخ تا رمضان سال 1357 ش. فعالیت های مسجد قبل در قالب سخنرانی های پرشور در كلاسهای پرمحتوا ادامه داشت. در صبح روز عید فطر (دوشنبه 13/6/57) در حالی كه جمعیت انبوه با مفتح همصدا بودند و فریاد فرح زای الله اكبر سر می دادند به سوی قیطریه حركت كردند. پس از مراسم نماز عید فطر مردم مسلمان با برنامه ریزی شهید مفتح از زمینهای قیطریه شروع به راهپیمایی كردند كه شكوه آن شگفتی ناظران را برانگیخت. در این تظاهرات سرنوشت ساز كه از ساعت شش بامداد آغاز و تا نیمه شب ادامه داشت صفهای چند كیلومتری جمعیت طول و عرض چندین خیابان را احاطه كرده بودند.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و ورود رهبر انقلاب به كشور ایران با سازماندهی و تدبیر خردمندانه شهید مفتح كمیته استقبال از امام برای این نمایش باشكوه مهیا گردید. آمارها جمعیت استقبال كننده را بین 5 تا 6 میلیون نفر گفته اند كه بخش مهمی از نظم دادن به چنین حركت با شكوهی به عهده شهید دكتر مفتح بود و ایشان در سخنان پرشوری كه در سیزدهم بهمن 1357 ش. ایراد نموده است به این حركت با شوكت و عظمت اشاراتی جالب دارد.(820)

در سنگر دانشگاه

حكمت الهی چنین مقدر كرده بود كه شهید مطهری و دكتر مفتح كه از شخصیتهای برجسته حوزه علمیه بودند به دانشگاه رفته و در دلها، انگیزه ها و هدفهای دو قشر دانشگاهی و روحانی وحدت ایجاد كنند و یكی از بلندترین آرزوهای امام یعنی پیوند این دو قشر را عملی سازند. شهید مفتح اقدام عملی در راه رسیدن به چنین وحدتی را تغییر نظام آموزشی دانشگاه می دانست و عقیده داشت دانشگاهی كه هدف آن پرورش انسانهای دانشمند، دیندار، متعهد و نیكوكار است باید علم و تحصص خود را در راه اعتلای كشور و تاءمین سعادت مردم به كار گیرد و در طریق استقلال، عزت و عظمت كشور از خود اهتمامی تواءم با صداقت و جدیت به خرج دهند.
در برنامه چنین دانشگاهی باید عرصه بحث و تحقیق، علم و عمل تواءم با اخلاص مهیا گردد. و به عقیده وی انس حوزه و دانشگاه با یكدیگر در رسیدن به چنین حالتی تاءثیر به سزایی دارد. آن شهید ضمن پیگیری به وجود آوردن چنین تحولی در دانشگاه از نظر خط فكری در زمینه مسائل عقیدتی با خطوط التقاطی سخت مخالفت داشت و در برابر احزاب و گروهكهایی كه تفكر انحرافی داشتند لحظه ای آرام نمی گرفت و در مواردی با آنان درگیر می شد و به سبب همین موضع گیری صریح بود كه به ترور وی اقدام كردند.

شهادت

در صبح روز 27 آذر 1358 ش. در جلو دانشگاه الهیات تهران مارقین انقلاب یعنی گروه منحرف فرقان آن متفكر وارسته را هدف چندین گلوله قرار دادند. آری جهاد آن شهید در عرصه اندیشه آن جاهلان از خدابی خبر را از میدان بدر كرده بود و راهی جز این ندیدند كه قلمهای شكسته و فرسوده خود را بر زمین نهاده و گلوله برگیرند و مقر آن اندیشمند افشاگر را نشانه گیرند. آنان بزرگ مردی را ترور كردند كه اسلحه ای جز قلم و سخن نداشت و كسی را به شهادت رساندند كه كشتنش جز موج خشم آگین و نفرت و انزجار امت مسلمان نتیجه ای نداشت و اگر بدن پاكش در خاك و خون طپید، فكرش بیشتر تجلی نمود و از بركت خونش تحركی تازه در اندیشه و باورهای امت اسلام به وجود آمد.

پایه گذار پیوندی مقدس (زندگینامه شهید مفتح)

فرازهایی از زندگی شهید آیة الله دکتر مفتح)

بر کرانه کمالات

کسب فضایل و پرواپیشگی به انسان چنان ارزشی می دهد که به تدریج زندگی و حیاتش به صورت میراث علمی و معنوی بروز می نماید، بدین معنا که دیگر چنین وجودی تنها به خویشتن، خانواده و اطرافیانش تعلق ندارد، بلکه جویباری است که از قله توحید سرچشمه گرفته و به اقیانوس معرفت و حکمت پیوسته است و در این رهگذر مردمان را سیراب می کند.

« شهید آیة الله دکتر محمد مفتح » از جمله اندیشمندانی است که سخن گفتن از زندگی و مبارزاتش در واقع وصف اندیشه و فرهنگ و معنویت جامعه اسلامی است. همان شخصیت والامقامی که «حضرت امام خمینی(ره)» در باره اش فرموده است: «دانشمند محترم آقای مفتح و دو نفر پاسداران عزیزاسلام - رحمة الله علیهم - به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی را افروخته تر و جنبش قیام ملت را متحرک تر کردند ... امیدبود از دانش استاد محترم و از زبان و قلم او بهره ها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود...» ()

و نیز مقام معظم رهبری، حضرت آیة الله خامنه ای در وصف این اندیشمند به خون خفته و خردمند وارسته فرموده اند:« ... شهیدمفتح یکی از مظاهر فرهنگی بود که اسلام را در مرحله عمل به فردها، زاویه ها و خلوت ها محدود نمی کرد، اسلام را با همان شمول و همه جانبه گیش در اعتقاد و عمل و در معرفت و تحقق می فهمید و به دنبال آن تلاش می کرد...». ()

او در عرصه اندیشه و عمل بر این نکته اصرار می ورزید که آن چه برای مامهم می باشد اسلام است و در یکی از سخنرانی های خود اظهار داشته است:«(بنده) محال است یکی از برنامه های اسلامی را از دست بدهم و با آن معامله کنم، با هیچ گروه با هیچ دسته; ناراحت می شوند بشنوند. حمل می کنند، بکنند مگر ما می توانیم وظیفه ها را به خاطر این که یک گروهی ناراحت شود، رها کنیم .. .» ()

او فرزندی برومند از حوزه و استادی گران قدر از دانشگاه بود که خون خود را برای پیوندی مقدس بین نخبگان این دو کانون هدیه کرد تا آغازی مبارک برای بنیان نهادن تمدنی براساس باورهای قرآنی و مضامین روایی باشد. همو که به منظور تحکیم ارزش های دینی و تعمیق بخشیدن به فرهنگ تشیع در جامعه ظلمت زده ای که رژیم پهلوی برآن سلطه داشت جهادی مستمر و مبارزه ای مداوم را پی گرفت.

نهال اندیشه

این ستاره فروزان جهان تشیع فرزند روحانی فرزانه و عالم متعهد مرحوم «حاج شیخ محمودمفتح » واعظ مشهور همدان است. آن فقید سعید در کمال اخلاص و زهد و صداقت روزگار می گذرانید و چون در عرصه ادبیات فارسی و عرب تبحر داشت، اشعار بی شماری در مدح و منقبت و رثای اهل بیت سروده و از این رهگذر محبت خوی را به خاندان رسالت و امامت نشان داده بود. محمد مفتح در سال 1307 ه.ش در خانه ای سرشار از تقوا و فضیلت دیده به جهان گشود. () از هفت سالگی به مدرسه پای گذاشت و تحصیل دروس ابتدایی را پی گرفت. از همان کودکی گاه گاهی همراه پدر به مجالس وعظ و سخنرانی می رفت و در مواقعی پس از اتمام سخنان گرم و دلپذیر پدر از بین جمعیت برمی خاست و با صدایی زیبا و نافذ به ذکر مصیبت اهل بیت - علیهم السلام - می پرداخت.

یکی از شخصیت هایی که در همدان جرعه هایی از اندیشه های اصیل را در ذهن شهیدمفتح « آیة الله العظمی آخوندملاعلی همدانی » (1312 -1398 ه.ق) است. این نامدار عرصه فقاهت و اصول، در حکمت، فلسفه، تاریخ ادبیات و تفسیرقرآن تبحر داشت و به دلیل برخورداری از خصوصیات پسندیده اخلاقی، همچون قناعت، اخلاص و فروتنی در مدت کوتاهی محبوب خاص و عام گردید. ()

از خدمات ارزنده ایشان تاسیس کتابخانه بزرگی در غرب همدان و در مجاورت مدرسه علمیه این شهر است که نسخه های خطی بسیار نفیسی در آن نگهداری می شود. سه نسخه از آثار حضرت امام خمینی(ره); یعنی شرح دعای سحر، آداب الصلوة و اربعین حدیث به صورت مخلوط در مرکز مزبور نگاهداری می شد که بعدها به زیور طبع مزین گردید. ()

آثار آخوند همدانی در زمینه های گوناگون علوم اسلامی خصوصا فقه و اصول و عرفان و حدیث به پانزده جلد بالغ می گردد، وی شعر هم می سرود و در سروده هایش «فنا» تخلص می کرد. مزار این فقیه وارسته و زاهد عارف در قبرستان شهدای همدان قرار دارد که مورد توجه علاقه مندان است.

هجرت

شهیدمفتح مقدمات زبان و ادبیات عرب، فقه و بخشی از منطق را نزد والد ماجد و اساتید حوزه علمیه همدان فراگرفت. وی در سال 1322 ه ش همدان را به قصد اقامت در شهر مقدس قم ترک نمود و در جوار بارگاه مقدس حضرت فاطمه معصومه(س) در حجره ای محقر و نمناک و در نهایت قناعت، همچون دیگر جویندگان دانش دینی در مدرسه دارالشفاء سکنی گزید و با جدیت و تلاش وافر به کسب معارف پرداخت.

ذوق سرشار و کوشش مداوم او و محظوظ گشتن از وجود اساتیدی برجسته سبب گردید تا مفتح جوان به صورت تحسین برانگیزی، دروس حوزه از جمله رسائل - مکاست و کفایه را بین سال های 1322 تا 1324 ه ش بیاموزد و خود در زمره اساتید حوزه علمیه قم قلمداد گردد. ایشان عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالی ترین سطح نزد حضرت امام خمینی - قدس سره آموخت. وی علاوه بر روابط شاگرد و استادی با امام پیوندی سرشار از صفا و عطوفت داشت و رهبرکبیر انقلاب نسبت به نامبرده اظهار علاقه می نمود. و در هنگامی که امام امت در نجف به سر می برد، مفتح به طریقی با رهبر و اسوه خویش ارتباط برقرار نموده بود. ()

در اوضاعی که به دلیل اختناق حاکم یارای آن نبود که کوچک ترین سخنی بتوان گفت و مطلبی بتوان نوشت دکتر مفتح در انجمن اسلام شناسی فعالیت داشت و نیز مقالاتی که تحریر می نمود و از حضرت امام و برنامه های آن روح قدسی سخن به میان می آورد. هم چنین اعضای انجمن مذکور را تحریض و تشویق می نمود تا باکمال شهامت، نه تنها مقاصد آن ابراهیم عصر را تقویت کنند، بلکه نامش را در آثار بگنجانند. ()

مفتح،بخشی از رسائل شیخ انصاری را نزد آیة الله مجاهد تبریزی و نیز قسمتی از اصول دروس خارج را در محضر آیة الله العظمی بروجردی (ره) فراگرفت و در فلسفه و حکمت نزد فیلسوف عالی قدر علامه طباطبائی (ره) تلمذ نمود. مدتی نیز در مکتب حضرت آیة الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی و حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی از پرتو فروغ اندیشه این دو استوانه استوار فقه بهره مند گردید و بعداز آن تحصیلات دانشگاهی را به موازات کسب دانش حوزه پی گرفت و به دریافت درجه دکترا در رشته الهیات و معارف اسلامی نائل آمد و در فقه به چنان تبحری دست یافت عنوان اجتهاد را احراز نمود. دیگر از اساتید حوزه که دکتر مفتح از مجلس پرفیض آنان استفاده کرده عبارتنداز: آیة الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی (1315 -1396ه ق)، () آیة الله سیدمحمد حجت (1310-1372 ه ق) () آیة الله حاج سیدمحمد محقق داماد (1325-1388 ه ق). ()

مدرس معرفت

دکتر مفتح پس از کسب معارف اسلامی در محضر اساتید حوزه به تدریس کتاب «منظومه » حاج ملاهادی سبزواری پرداخت و در شرح و توضیح این اثر مطالبی را به رشته تحریر درآورد که مورد توجه حوزویان قرارگرفت و در محافل علمی و دینی اشتهاریافت. وی ضمن تدریس در حوزه از طریق خطابه های خردمندانه و سخنان فصیح و شیوا آگاهی های دینی مردم را ارتقا داد و به تدریس در دبیرستان های قم در رشته معارف دینی پرداخت. او از این طریق توانست به عنوان چهره ای روحانی اقشار دانشگاهی، دبیرستانی را با بوستان معطر حوزه و طلاب علوم دینی پیوند دهد و بین آنان انس و الفت برقرار سازد و این درحالی بود که ساواک از حرکت مزبور نفرت داشت. محتوای عمیق و کلاس های درسی پر جاذبه مفتح در دبیرستان جهت توفیق مفتح در مقاصد فوق بسیار سودمند و مؤثر بود. وی به موازات تدریس علوم دینی اذهان دانش آموزان را نسبت به اوضاع زمان و مسائل سیاسی، اجتماعی روشن کرد و در تشکل آنان جهت فعالیت های سیاسی علیه رژیم پهلوی جهدی وافر به کار برد. ()

شهید مظلوم آیة الله دکتر بهشتی در گفتگویی اظهار داشته است :«مرحوم دکتر مفتح از دوستان قدیم من بودند و اولین آشنایی ما باهم در سال 1325 ه ش بود که من به قم آمدم، در آن موقع در درس کفایه مرحوم آقای داماد که می رفتیم ایشان هم در همان درس حاضر می شدند. بعد که در قم یک گروه فعال فرهنگی به وجودآوردیم ایشان در آن گروه عضویت داشتند. درسال 1333 ه ش که دبیرستان دین و دانش را به عنوان یک دبیرستان مترقی فرهنگ اسلامی تاسیس کردیم،... ایشان به عنوان تدریس در آن جا همکاری را آغاز کردند...». ()

دکتر مفتح با همکاری آیة الله خامنه ای (مقام معظم رهبری) و شهیدبهشتی «کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان » را در قم بنیان نهاد. مقام عظمای ولایت - حضرت آیة الله خامنه ای - در این مورد فرموده اند: «... سال 1339 ه ش یا 1340 ه.ش اقدام کردیم، برای ایجاد یک کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان در قم و اولین مجمع هم آهنگ کننده و نزدیک کننده روحانی و دانشجو - که پیوندشان مبارک بود - را در آن شهر به وجود آوردیم، روحانی، دانشجو، دانش آموز، فرهنگی درمسجد (رضوی قم) روزهای جمعه گردهم می آمدند و بحث های اسلامی سازنده داشتیم با آهنگ اجتماعی...». ()

تلاش های پژوهشی

آن محقق سخت کوش به منظور معرفی چهره معارف اسلامی به نسل جوان از طریق فضلا و نویسندگان حوزه مجمعی تحت عنوان «جلسات علمی اسلام شناسی » را تشکیل داد. از آن جا که ساواک به نقش مؤثر این مجمع در شناسایی اسلام و معارف تشیع پی برده بود به تعطیل نمودن آن اقدام کرد و تنها سیزده جلد کتاب به صورت تالیف یا ترجمه به قلم نویسندگان متعهد، فعال و برگزیده حوزوی که دکتر مفتح به تربیت آنها همت گماشته بود، نوشته شد. آثار مزبور در نشست علمی هیئت نویسندگان مطرح شده و پس از ارزیابی آن و احیانا مزین گشتن به مقدمه های پرمحتوای شهیدمفتح به چاپ سپرده می شد. نخستین کتاب که در تشکیلات مورد اشاره ترجمه و انتشار یافت اثری است از «محمدجواد مغنیه » نویسنده شیعه و لبنانی به نام «الشیعه و الحاکمون » که مرحوم مصطفی زمانی این کتاب را طی پانزده روز ترجمه کرد و پس از یک ماه به نشر آن مبادرت ورزید. به محض انتشار کتاب دکتر مفتح به عنوان گرداننده یک مجمع زیرزمینی به سازمان امنیت احضار گردید و تحت فشار ساواک قرار گرفت، اما شهید مفتح از کوشش های پژوهشی خود دست برنداشت و مصمم گردید مجله ای تحت عنوان اسلام شناسی در دوازده شماره منتشر نماید که با نیازمندی های جامعه آن روز تناسب داشته باشد، اما ساواک دیگربار از این برنامه با خبر شد و اجازه انتشار آن را نداد. ()

دکتر مفتح با همکاری شهید مظلوم دکتربهشتی فعالیت تحقیقی دیگری را در قم آغاز کرد و در سال 49 که این دو دانشمند در تهران همسایه بودند و انس و آشنایی و همکاری شان افزون گشت، فعالیت پژوهشی دیگری را آغاز کرد و با استفاده از منابع اصیل اسلامی به تحقیقاتی ارزنده و عمیق دست زدند. ()

با وجود آن که دکترمفتح در سنگرهای گوناگون مشغول مبارزه با رژیم ستمگر پهلوی بود و در شهرهای متعدد از طریق تبلیغ، وعظ و خطابه به هدایت مردم می پرداخت و در حوزه، دانشگاه و دبیرستان به تدریس و تربیت شاگردان مشغول بود. نگاشته های ارزشمندی به صورت ترجمه و تالیف از خود به یادگار گذاشته است که فهرست آنها به شرح ذیل است:

1) ترجمه جلد اول و دوم تفسیر مجمع البیان با همکاری آیة الله العظمی نوری و نیز ترجمه جلد سوم به تنهایی از زبان فارسی به عربی;

2) حاشیه بر الاسفار الاربعه ملاصدرای شیرازی که این تلاش مبین عمق دید فلسفی و عرفانی دکتر مفتح است;

3) روش اندیشه، که آن را درسال 1336 در علم منطق نوشته و به عنوان اثر کمک درسی در حوزه و دانشگاه از آن استفاده می شود و علامه طباطبائی (ره) برآن تقریظی نوشته است;

4) حکمت الهی و نهج البلاغه، این کتاب پایان نامه تحصیلی دوره دکترای آیة الله مفتح است;

5) آیات و اصول اعتقادی قرآن;

6) نقش دانشمندان در پیش رفت علوم که حاوی مجموعه مقالات دکتر مفتح در مجله مکتب اسلام می باشد; ()

7) ویژگی های زعامت و رهبری که متضمن برخی سخنرانی ها و مقالات آن شهید درخصوص رهبری معنوی و سیاسی در اسلام و خصوصا مکتب تشیع می باشد;

8) مجموعه مقالات مندرج در مجلات مکتب اسلام، مکتب تشیع و معارف جعفری;

9) خطابه های عمیق و سازنده و ارشادی که حاوی نکات بدیع و روشن گری های جالبی در مسائل گوناگون معارف قرآنی و اسلامی و مباحث اجتماعی می باشد و برخی از آنها در جزواتی مستقل یا در نشریات مذهبی درج شده است.

فعالیت های مبارزاتی

دکتر مفتح از همان آغاز فعالیت های مبارزاتی، مسافرت های تبلیغی خود را به منبرهای افشاگرانه و روشن گرانه تبدیل ساخته و این خطابه های پرشور و آتشین آن چنان اثر وسیع و ژرفی در بیداری افکار و آگاهی اندیشه ها داشت که رعب و هراس رژیم شاه را برانگیخت و به همین دلیل ادامه سخنانش از سوی ساواک در اکثر موارد قطع می شد و خودش دست گیر می گردید و چون تعقیب های پی درپی و ممانعت ساواک، تاثیری در فعالیت های وی نگذاشت، ساواک از سر درماندگی وی را از ورود به شهرستان های استان خوزستان - که از مراکز مهم تبلیغی وی بود - منع نمود تلاش های موثر و مبارزات تبلیغی دکتر مفتح چنان وحشتی در دستگاه جهنمی ساواک افکند که سبب گردید آن فرزانه والامقام به نواحی بد و آب وهوای جنوب شرقی از جمله زاهدان تبعید گردد، پس از آن به چند شهر دیگر به حالت تبعید فرستاده شد و در این نواحی تحت نظر بود و با این برنامه رابطه آن شهید دانشور را با قم قطع نمودند و پس از به سرآمدن دوران تبعید در سال 1348 ه. ش وی را ناگزیر ساختند که به تهران بیاید و چون این رفتار و محروم نمودن استاد از حوزه موجب پیدایش نارضایتی در بین علاقه مندان شده بود، وی را به تدریس در دانشکده الهیات دانشگاه تهران دعوت نمودند تا شاید به تصور نادرست خویش بتوانند آتش آن اعتراض ها را خاموش کرده و نیز کوشش های تبلیغی و حرکت های سیاسی استاد مفتح را کم رنگ سازند. دکتر مفتح برای آن که به سنگر دیگری برای مبارزه با دستگاه ستم دست یابد و نیز به شوق همکاری با شهید مطهری - که در این دانشکده مشغول تدریس بود - دعوت مزبور را پذیرا شد. یکی از پایگاه های استوار وی در مبارزه با دژخیمان شاه «مسجد الجواد» بود که در آن جا به ایراد سخنرانی و انجام جلسات تفسیر قرآن پرداخت، پس از آن در مسجد «جاوید» یک هسته مقاومت تشکیل داد، در آن زمان دکترمفتح امامت جماعت مسجد مورد اشاره را عهده دار بود تا آن که موفق شد جوانان و خصوصا دانشجویان رابه سوی این کانون توحید علاقه مند سازد، در مسجد جاوید کلاس های، نهج البلاغه، فلسفه، جامعه شناسی، اقتصاد و دروس آموزشی زبان عربی و انگلیسی تشکیل داد و خود برای حاضران تفسیر قرآن می گفت، وی در این مسجد به تاسیس کتابخانه، نمایشگاه کتاب، صندوق قرض الحسنه و سالن سخنرانی همت گماشت و درضمن فعالیت های سیاسی را ادامه داد. او عقیده داشت مسجد باید در تمامی ابعاد مجموعه ای خودکفا باشد تا نقشه تمامی روابط انسان با خدا و خود و جامعه در آن پیاده شود. درسال 1354 ه ش رژیم شاه مسجد جاوید را به علت تجمع دانشجویان تعطیل کرد و دکتر مفتح را روانه زندان نمود. ()

استاد شهیددکتر مفتح حدود دو ماه زیر سخت ترین شکنجه های رژیم سفاک پهلوی قرارگرفت، اگر چه پس از رهایی، وی توانست به مسجد جاوید برود، ولی درسال 1355 ه.ش با قبول مسؤولیت امامت مسجدقبا و برپاداشتن سخنرانی های متعدد و روشن گر و تشکیل کلاس های عقیدتی در سطوح مختلف فعالیت متعهدانه خود را در این مکان مقدس استمرار داد. ()

آیة الله محمدمفتح به موازات مبارزه با استبداد از فجایعی که بر مردم مظلوم لبنان و فلسطین می رفت، ناراحت بود و پس از حمله ددمنشانه صهیونیست ها به لبنان به جمع آوری کمک های نقدی برای آوارگان همت گماشت و به منظور نظارت بر توزیع این مبالغ و احداث سکونت گاه برای افراد بی خانمان، چندین ماه در کشور لبنان به سر برد. ()

در ماه رمضان سال 1356 ه. ش با تلاش دکتر مفتح، نخستین سخنرانی های پرشور که ده ها هزار نفر مستمع داشت در مسجد قبا برپا شد که نقش افشاگرانه و روشن گرانه آنها فراموش ناشدنی است. وی پس از به پایان رسیدن ماه مبارک رمضان در سال 1356 ه. ش اعلام کرد نماز عیدفطر را در زمین های قیطریه خواهد خواند.

هزاران نفر از مردم مسلمان و رنج دیده به دعوت وی تکبیرگوی به سوی جایگاه مزبور در حرکت بودند که هنوز طنین خروش آنان در گوش ها باقی است، فریادهایی که سکوت چندین ساله را شکست. دکتر مفتح در خطبه نماز عیدفطر به ایجاد یک حکومت اسلامی اشاره کرد و تغییر تاریخ را آغاز خیانتی وسیع و همه جانبه رژیم شاهنشاهی قلمداد نمود. در سال 1357 ه.ش این حرکت مقدس و شجاعانه که بسیار پربار بود، تکرار شد.

در روز عیدفطر این سال پس از نماز، اولین تظاهرات باشکوه و دشمن شکن در سطحی وسیع با شرکت افزون بر دو میلیون نفر برگزارشد و در این راهپیمایی، مردم به تظاهراتی در روز شانزدهم شهریور فرا خوانده شدند. در شامگاه این روز رژیم که ابعاد اعتراض مسلمانان را ناباورانه مشاهده می کرد، در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر ایران حکومت نظامی اعلام کرد و سرانجام روز تصادم خون و شمشیر و حماسه و فداکاری; یعنی هفده شهریور فرا رسید.

یادآوری می شود در روز شانزدهم شهریور، آیة الله مفتح به شدت مجروح و مضروب گردید و در بیمارستانی بستری شد، در روز بعد و در نخستین ساعات حکومت نظامی عناصر خودفروخته با خشونتی بسیار در حالی که دکتر مفتح از بیمارستان برمی گشت وی را دستگیر و روانه زندان نمودند که با اوج گیری انقلاب اسلامی رژیم، مجبور به آزاد شدن وی گردید.

آیة الله مفتح از مؤسسین روحانیت مبارز و عضو شورای مرکزی این تشکیلات بود و با انجمن های اسلامی پزشکان و مهندسین و هیات های مذهبی همکاری نیمه مخفی داشت. در هنگام مراجعت پیروزمندانه و سراسر شکوه و عزت امام خمینی - قدس سره از اعضای اصلی و برنامه ریز فعال کمیته استقبال بود، () ریاست کمیته چهار انقلاب اسلامی و سرپرستی دانشکده الهیات را به عهده گرفت و در زمان تصدی این سمت با همکاری برخی افراد فاضل و متعهد در مواد درسی این کانون علمی جهت ارتقای فرهنگی و محتوایی تغییرات بنیادی ایجادکرد.

خرد در خون

شهید دکترمفتح به عنوان روحانی برجسته در کسوت استاد دانشگاه و حوزه، نقش موثر و ارزنده در جهت یکی از والاترین اهداف انقلاب اسلامی و نیز یکی از آرزوهای امام امت; یعنی پیوند روحانی و دانشجو داشت. وی راه حل مشکلات کشور را اسلامی نمودن دانشگاه ها می دانست و معتقد بود، در دانشگاهی این گونه هدف پرورش انسان های دانشمند، دین دار و متعهد و درست کاری است که دانش و فن خود را در راه آبادی کشور و تامین سعادت مردم، عدالت اجتماعی و امنیت اقتصادی به کار می گیرند و در طریق استقلال، عزت، عظمت کشور جمهوری اسلامی ایران، جدیت نشان می دهند، در برنامه این دانشگاه دروسی تدوین می شود که با نیازهای اساسی جامعه انطباق دارد و جنبه های معنوی هم رعایت می شود.

به عقیده وی منظور از وحدت حوزه و دانشگاه ادغام این دو کانون نبود، بلکه هریک از آنها نکات مثبتی در خود دارد که باید به سوی تکامل پیش روند و به هم نزدیک شوند. او می خواست درس خواندن در دانشگاه چون وظیفه ای الهی تلقی گردد تا فعالیت دانشجویی با این انگیزه مفید و پربار باشد، از نظر وی فضای دانشگاه باید با باورهای معنوی هم آهنگ باشد و دانشجویان در چنین محیط معطری به فراگیری علوم بپردازند. دانشجو به موازات ارتقای علمی به قدرت تفکر، بینش و هدایت معنوی خود توجه کند تا با تربیت چنین انسان های شایسته ای، اهداف عالی انقلاب اسلامی تحقق یابد. اولین سمینار وحدت حوزه و دانشگاه بعداز پیروزی انقلاب اسلامی به همت دکتر مفتح در روز اول آبان ماه سال 1358 ه.ش در دانشکده هدف تیر کینه دشمنان اسلام و خوارج انقلاب اسلامی قرارگرفت و با ریخته شدن خویش بر سنگ فرش دانشگاه نقطه عطف وحدت روحانی و دانشگاه گردید. پایان نوشتار را با بیانی از مقام معظم رهبری، آیة الله خامنه ای در باره این شهید زینت می دهیم:

«... یاد شهید عزیز مرحوم آیة الله مفتح، آن شمع پرسوز و گداز و روشنی بخش، آن روحانی پر جد و جهد و صبور، آن مبلغ دانا و سخنور آن مبارز شجاع و خستگی ناپذیر و آن شخصیت متواضع و محبوب گرامی باد، او که با خون خود ... هدف و راه خود را امضا کرد و صحت و حقانیت این همه را به ثبت رسانید...» ()

شهید آیت اللّه دکتر مفتح از پایگاه مسجد در عرصه فرهنگ و اجتماع

شهد شکوفایی

روحانی پرهیزگار و زاهد مرحوم حاج شیخ محمود مفتح در مساجد و حسینیه های شهر همدان علاوه بر سخنوری و وعظ، برای حاضران اشعاری زیاد که در مدح و رثای ائمه هدی سروده بود برای حاضران می خواند. او در اواخر خردادماه سال 1307 هـ.ش دارای فرزندی گردید که محمّد نامیده شد. این کودک که دوران صباوت را تحت تربیت پدری فاضل و مادری نیکو سرشت سپری کرد، در مواقعی همراه پدرش به مجالس وعظ و خطابه می رفت و قبل از به پایان رسیدن سخنرانی پدرش. پای منبر از جای بر می خاست و با صدای جذّاب و دل نشین به ذکر مصیبت اهل بیت می پرداخت، سنتی که در محافل شیعه به «پا منبری» یا پیش واقعه و احیاناً نوحه موسوم می باشد.(1) بنابراین بخش مهمی از شخصیت این عالم عامل در ایّام کودکی و نوجوانی در محافل دینی و مذهبی شکل گرفت.

وی پس از خاتمه تحصیلات مقطع ابتدایی به حوزه علمیه شهر دانشور پرور همدان راه یافت و از محضر اساتیدی پر آوازه همچون آیة اللّه آخوند ملاعلی همدانی(2)، مقدمات علوم و زبان و ادبیّات عربی، فقه و بخشی از منطق را آموخت و در سال 1322 هـ.ش به قم هجرت کرد و در مدرسه دارالشفاء این دیار: رسایل، مکاسب و کفایه را طی دو سال فرا گرفت. و خود در زمره اساتید حوزه قلمداد گردید. مباحث خارج فقه و اصول، عرفان، حکمت و فلسفه را از محضر امام خمینی، علامه طباطبایی، آیة اللّه میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی، آیة اللّه بروجردی، آیة اللّه مجاهد تبریزی و نیز مدتی از محضر آیات عظام گلپایگانی و مرعشی نجفی بهره برد و در فقه چنان تبحر یافت که عنوان اجتهاد را احراز نمود، هم زمان با تحصیلات حوزوی، فراگیری علوم دانشگاهی را مجدّانه پی گرفت و در رشته الهیات و معارف اسلامی در دانشگاه تهران به دریافت درجه دکترا نایل آمد. پایان نامه تحصیلی وی در این مقطع «حکمت در نهج البلاغه» بود که با درجه عالی مورد قبول واقع شد.(3)

فرزند حوزه، شهید دانشگاه

شهید مفتح از شخصیت های برجسته علمی محسوب می شود و از او تألیفات با ارزشی در مباحث فلسفی، کلامی و اعتقادی بر جای مانده است. مهمترین اثرش حاشیه ای است که بر کتاب اسفار ملاصدرا نوشته است. روش اندیشه در علم منطق، نقش دانشمندان اسلام در پیشرفت علوم، ترجمه مجلداتی از تفسیر مجمع البیان و مقالات متعددی که به خصوص در مجله مکتب اسلام درج گردیده است، از آثار مهم او هستند.(4)

این استاد ژرف اندیش که در حوزه علمیه همدان و قم اندیشه های خویش را شکوفا و پربار ساخته بود، عمر پر برکت خود را در راه ترویج معارف اسلامی و ارزش های دینی در میان اقشار گوناگون جامعه اسلامی خصوص نسل جوان و دانشجویان سپری نمود و یک لحظه از این تلاش مقدس و با برکت آرام نگرفت. یکی از اهداف مهم، رشد دهنده و پر ثمر او ایجاد پیوند میان حوزه و دانشگاه و برقراری رابطه ای توأم با تفاهم بین طلبه و دانشجو بود.(5) با تدریس در دانشگاه نشای مکتب را در مزرعه دانشگاه افتتاح کرد و در روزگاری که فاتحان دروازه غرب و شرق بر روی کشور اسلامی ایران مغرورانه با ارزشهای دینی و موازین اعتقادی به ستیز برخاسته بودند، شهید مفتح، مفاتیح ایمان و عقیده را در دست گرفت و با فتوحات معنوی چشمه پر بهره و با صفای فضیلت را در دانشگاه جاری ساخت و در ایامی که نغمه شوم جدایی دین از علم از سوی غرب زدگان و افراد خود باخته، سر داده می شد بین محافل علمی و دینی ارتباط برقرار کرد و بر این عقیده بود که برای تسخیر دل ها و ساختن آینده ای درخشان و استوار نمودن پایه های دیانت در تمامی زوایای زندگی باید معنویت دین را با دانش مرتبط نمود و عملاً در این راستا اهتمامی با اهمیت از خویشتن بروز داد.

تلاش های علمی و فرهنگی در قم

آیة اللّه دکتر مفتح اعتقاد داشت برای تقویت بنیان های عقیدتی اقشار جامعه، در مسجد به عنوان کانون عبادت و مکانی با قداست باید با برنامه ریزی های دقیق و اصولی کانون ها و محافل دینی و فرهنگی را پایه گذاری نمود. آن شهید با همکاری حضرت آیة اللّه خامنه ای و شهید دکتر بهشتی به مناسبت تقویت پیوند دانش آموزان، فرهنگیان، دانشجویان و روحانیون اقدام به تأسیس «کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان» در مسجد رضوی قم نمود. مسؤولیت مستقیم این حرکت پربار را شهید مفتح به عهده گرفت. این کانون اولین مجتمع اسلامی زنده و پویا بود که در آن گروههای مختلف جمع می شدند، در واقع جلوه و نمادی بود از هماهنگی همه قشرهای جامعه بر محور بینش سازنده اسلامی. در جلسات هفتگی آن افرادی فاضل در خصوص مسایل مهم دینی و ابعاد معارف اسلامی و عرصه های آن سخنرانی می کردند.(6)

مقام معظم رهبری در این مورد فرموده اند: سال 1339 یا 1340 هـ.ش اقدام کردیم برای ایجاد یک کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان در قم و اوّلین مجمع هماهنگ کننده و نزدیک کننده روحانی و دانشجو ـ که پیوندشان مبارک بود ـ را در آن شهر بوجود آوردیم. روحانی، دانشجو دانش آموز و فرهنگی در مسجد (رضوی) گردهم می آمدند و بحث های سازنده اسلامی داشتیم با آهنگ اجتماعی.(7) شهید آیة اللّه دکتر بهشتی در خصوص فعالیت های این کانون یادآور شده است: بسیار جلسات جالبی بود. در هر هفته یکی از ما سخنرانی می کردیم و دوستانی از تهران می آمدند و گاهی مرحوم (شهید) مطهری و گاهی دیگران (استادان حوزه قم) می آمدند در یک مسجد و در یک جلسه، طلبه، دانش آموز و دانشجو و فرهنگی همه دور هم می نشستند و این حقیقت نمونه دیگری بود از همان تلاش برای پیوند دانشجو و روحانی و این بار در رابطه با مبارزات و رشد دادن و گسترش دادن فرهنگ اسلام. این تلاش ها و کوشش ها بر رژیم (شاه) گران آمد و در زمستان سال 1342 هـ.ش مرا ناچار کردند که از قم خارج بشوم و به تهران بیایم.(8)

در همین مکان (مسجد رضوی) دکتر مفتح با همکاری جمعی از اندیشمندان تلاشی پژوهشی را آغاز کردند. دکتر بهشتی در این مورد می گوید: در یک کار تحقیقی که آغاز کردیم از طریق دسته جمعی ایشان (دکتر مفتح) بودند و به هر حال همین طور با هم مأنوس بودیم تا سال 1349، ده سال قبل که من تهران بودم (زمان اظهارات سال 1359 بوده است) و ایشان هم بودند و ما با هم همسایه بودیم و اُنس، آشنایی و همکاریمان بیشتر بود یک فعالیت تحقیقاتی را شروع کردیم. در تهران در سال 1349 ایشان در آن عضویت و همکاری داشتند.(9) در این جلسات علمی علاوه بر دکتر مفتح و دکتر بهشتی آیات گرام موسوی اردبیلی و مهدوی کنی حضور داشتندو با استفاده از منابع اصیل اسلامی به تحقیقی ارزنده، عمیق و گسترده دست زدند. موضوع این کار تحقیقی مشخص کردن نظام سیاسی اسلامی و سامان دادن به اندیشه حکومت اسلامی بود و تأثیر آن، چنان برای عوامل رژیم رعب آور گشت که بر آنها شدیداً گران آمد و شهید بهشتی را وادار کردند قم را ترک کند و به تهران برود البته ایشان ازتهران همکاری با این جمع علمی و پژوهشی را ادامه داد و بعد که فشار دستگاه ساواک کاهش یافت ارتباط خویش را با جلسات مزبور برقرار نمود، هر چند بعدها ساواک بسیاری از افراد این تشکّل را دستگیر کرد.(10) این فعالیت های بنیادین برکات فراوانی داشت و پس از شهادت دکتر مفتح بنابر وصیّت ایشان فیش های مربوط به این مطالعات در اختیار شهید دکتر بهشتی قرار گرفت.(11)

البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بدین سبب که هر یک از افراد مورد اشاره در مشاغل حساس و پست های مهم نظام جمهوری اسلامی مشغول انجام وظیفه گردیدند فرصت استمرار این کار بدست نیامد و تحقیقات مذکور گرچه به انجام نرسید ولی از فیش های موجود به صورت کاربردی برخی دانشوران استفاده های زیادی نمودند.

در شهرهای استان خوزستان

شهید مفتح از آغاز فعالیت های اجتماعی ـ سیاسی، مسافرت های تبلیغی خود را به منبرهای افشاگرانه، روشنگرانه تبدیل ساخته بود. او در سالهای دهه 1340 هـ.ش که با قیام امام امت همراه است اغلب به شهرهای استان خوزستان می رفت و در این مناطق مساجد را پایگاه فعالیت های خود قرار می داد. او که بارها به دلیل خطابه های بیدار کننده با آزارها و فشارهای شدید از سوی رژیم پهلوی مواجه شده بود با شروع نهضت امام خمینی همه کوشش های خویش را در این راستا متمرکز کرد و پیرو تأکید آن رهبر فرزانه، سخنرانی های آگاه کننده و حرکت آفرینش آن چنان جوش و خروش و تحولی در نقاط گوناگون استان خوزستان خصوصاً آبادان، دزفول، اهواز و خرمشهر ایجاد کرد که پس از آن دیگر دستگیری های پی در پی و جلوگیری های پیوسته از رفتن ایشان به مساجد و منابر مؤثر واقع نشد. ساواک از سر درماندگی، دکتر مفتح را از ورود به استان خوزستان منع کرد تا شاید از این طریق بتواند جلوی جاری شدن این چشمه جوشان عشق و ایمان را بگیرد و او را از رساندن پیام جذّاب امام به مردمان مشتاق حقایق باز دارد.

در تعقیب این مقصد شوم تصاویر متعددی از شهید مفتح توسط ساواک در اختیار مراکز مسافربری قرار گرفت.مأموران این تشکیلات مخوف در تمامی ایستگاه های راه آهن، گاراژهای مسافربری و فرودگاهها مراقبت می نمودند که ایشان وارد استان خوزستان نشود. یکی از روحانیان که در این برنامه های تبلیغی همگام با شهید مفتح مشغول فعالیت بوده است می گوید: برای دهه اول محرم سال 1343 هـ.ش تصمیم گرفتیم به آبادان برویم، پس از خداحافظی با امام به سوی آبادان حرکت کردیم. مرحوم شهید مفتح در آبادان بیش از همه در این جریان پیش قدم بود. از نظر منبر هم منبر خیلی جالبی داشت و در مسایل سیاسی بی پرده برای مردم صحبت می کرد. لذا منبر ایشان در ایام تاسوعا و عاشورا آن قدر پر حرارت می شد که گاهی به مسجد می آمدند و می خواستند از ادامه آن جلوگیری کنند.(12)

دکتر مفتح فعالیت های تبلیغی خود را به شهرهای این استان منحصر نکرد و در مواقع مقتضی و ایام ماه مبارک رمضان، محرم و صفر در اغلب شهرهای استانهای مرکزی، شمالی و جنوبی از طریق سخنان پرمحتوا و شیرین و شیوای خود در مساجد و بر فراز منابر به نشر اندیشه های اسلامی می پرداخت و حقایقی را برای مخاطبان بیان می کرد. باتمجید امام خمینی از فعالیت های خستگی ناپذیر دکتر مفتح، وی تلاش خود را بیش از پیش ادامه داد تاجایی که دیگر رژیم شاه وی را عنصری فعال و خطرناک می دانست. به همین منظور در سال 1347 هـ.ش وی را به نواحی بد آب و هوای جنوب تبعید کرد و رابطه اش را با قم قطع نمود. با پایان یافتن دوران تبعید وی، ساواک او را ناگزیر به اقامت اجباری در تهران کرد. با سکونت درتهران مبارزه ایشان شکل دیگری به خود گرفت از آن جا که دور کردن آیة اللّه مفتح از قم، درس و حوزه موجی از نارضایتی ها را پدید آورد، با اوج گیری این مخالفت ها کارگزاران رژیم پهلوی تصمیم گرفتند در ظاهر برای از بین بردن جوّ مخالفت و در باطن مشغول نمودن افکار مفتح به امور فرعی، ایشان را به دانشکده الهیات دانشگاه تهران بیاورند. شهید مفتح به شوق هم کاری، با متفکر شهید آیة اللّه مطهری که در آن زمان مدیریت گروه فلسفه و حکمت این دانشکده را عهده دار بود و نیز گشودن باب دیگری از مبارزه، آن هم در سنگر ارزشمند دانشگاه، این فراخوانی را پذیرفت و در سمت استاد یار در گروه فلسفه شروع به کار کرد که در اندک مدتی توانست در جمع دانشگاهیان موقعیت علمی ویژه ای بدست آورد. همچنین دو روز از وقت خویش را به تشکیل جلسات مذهبی در مسجد دانشگاه صنعتی شریف به دانشجویان اختصاص داد.(13)

در دانشگاه تهران نیز علاوه بر تدریس و بسط زمینه های همکاری با شهید مطهری بنا به دعوت دانشجویان به اقامه نماز جماعت در مسجد دانشگاه همت گمارد. سخنرانی های مستدل و با حلاوت ایشان در مسجد دانشگاه تهران در ترغیب نسل روشنفکر و تحصیل کرده به معارف اسلامی اثر بسزایی داشت.(14)

در مسجد الجواد و مسجد

صاحب الزمان(عج)

برنامه های تبلیغی مسجد الجواد در سال های 1349 تا 1350 زیر نظر آیة اللّه مطهری بود آیة اللّه مفتح بنا به دعوت مؤمنان و اهل محلّه به این مسجد دعوت شد، تا از این سنگر به ارشاد و هدایت جامعه خصوصاً نسل جوان بپردازد. این مکان عبادی از معدود پایگاههای عرضه اسلام راستین و معارف تشیع ناب در تیرگی های طاغوت و جهالت استبداد بود شهید مفتح به ایراد سخنرانی و انجام جلسات تفسیر در آن مسجد پرداخت و از این طریق به روشنگری و ارتباط افزون تر بین نسل تحصیل کرده و روشنفکر و اقشار روحانی متعهد و مسؤول همت گمارد، ارمغان این برنامه مفید جذب جوانان به سوی اسلام و انس دانشگاهیان با فرهنگ حوزه بود،(15) آن دانشور سخت کوش در این مسجد و دیگر مساجد با تشکیل کلاسهای متعدد برای جوانان در جهت انتقال علوم اسلامی صحیح کوشش فراگیر را آغاز نمود که شهدای بزرگوار آیة اللّه مطهری، دکتر بهشتی، دکتر باهنر و دیگر دوستان فاضل او را همراهی می کردند، تدریس درس فلسفه با زبانی ساده و به شیوه ای در خور فهم نسل جوان و متناسب با مقتضیات زمان به عهده شهید مفتح بود. این فعالیت عمیق فرهنگی که اصلی ترین کانون مبارزه را در برداشت به اهتمام آن عالم متفکر و دیگر یاران امام بطور جدّی استمرار یافت.(16)

مسجد صاحب الزمان از دیگر کانون هایی بود که شهید مفتح طی سخنانی در آن به افشای وقایع و نشر حقایق و تنویر افکار جامعه پرداخت، در سلسله بحث هایی تحت عنوان حکومت اسلامی که در مسجد مزبور صورت گرفت آیة اللّه مفتح با استناد به مباحث قرآنی و نکات تفسیری زمینه های نهضت اسلامی را تشریح نمود و تأکید کرد نجات جامعه در پرتو اسلام با تمامی ابعادش بدست می آید.(17)

جویبار معنویت در مسجد

جاوید

این اندیشمند آگاه در سال 1352 برای ایجاد انسجام و همسویی بین تشکل های دینی و نیروهای مسلمان و گشودن سنگری دیگر برای ارائه اسلام راستین، امامت مسجد جاوید را پذیرفت و در واقع با فعالیت وی در این مسجد، خلأیی که بعد از بسته شدن حسینیّه ارشاد بوجود آمده بود، جبران گردید.(18) بدین گونه مسجد جاوید که توسط آقای عباس جاوید بنیان نهاده شده بود. به یکی از کانون های فعالیت فرهنگی آن شهید تبدیل گشت. او در این مکان مبارک یک هسته مقاومت تشکیل داد و اکثر اوقات از سخنرانان متعهد و مبارز که در راه نهضت اسلامی گام بر می داشتند دعوت به عمل می آورد تا آن که توانست جوانان و خصوص دانشجویان را به سوی معارف اصیل و مباحث زندگی ساز اسلامی ترغیب نماید، او برای تعمیق بخشیدن به چنین تلاش هایی با وجود آن که خود متفکری والامقام و مسلط به علوم اسلامی بود مشورت با شخصیت هایی چون آیة اللّه مطهری را زیر بنای حرکت های فرهنگی و آموزشی خویش قرار داده بود.(19)

وی در مسجد جاوید کتابخانه ای مجهز و پربار تأسیس نمود و کلاس های گوناگونی در رشته های تفسیر قرآن، نهج البلاغه، اصول عقاید، فلسفه، اقتصاد، تاریخ ادیان، عربی، جامعه شناسی در سطح خواهران و برادران تشکیل داد که در ارتقاء میزان آگاهی دینی و تقویت شعور سیاسی قشرهای مذکور بسیار اثر داشت. در این کلاس ها خود مفتح، آیة اللّه مطهری، دکتر باهنر و تنی چند از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه مطالب مورد نظر را با سبکی جدید تدریس می نمودند.(20)

آقا سخایی در این باره می گوید: شهید مفتح از من خواسته بود که تعدادی از دانشجویان را دعوت کنم تا ایشان بتوانند در مسجد جاوید برای آنها کلاسی ترتیب دهند، من هم چنین کردم و شهید مفتح هم کلاسی تشکیل داد که استادان آن خود وی، علامه محمد تقی جعفری، آیة اللّه بهشتی و برخی دیگر بودند. در مسجد جاوید کلاس های گوناگونی را ایشان به طور ابتکاری ایجاد و دانشجویانی را جذب کرده بودند. از جمله این کلاس ها فلسفه تاریخ بود که یکی از دوستان در آنجا تدریس می کرد. نهج البلاغه را هم شهید باهنر درس می دادند، استاد کلاس عربی دکتر دبوری بود. کلاس تفسیر قرآن را هم خود شهید مفتح اداره می کرد چون ایشان ممنوع المنبر بودند و اجازه نداشتند سخنرانی کنند در قالب این کلاس ها مطالبی را بیان می کردند.(21) کلاس هایی که در مسجد جاوید تشکیل می شد بویژه جلسه تفسیر قرآن که توسط دکتر مفتح اداره می گردید از سوی مقامات امنیتی رژیم پهلوی به شدت کنترل می شد. گزارش هایی که از این مسجد توسط ساواک و شهربانی تهیه شده نشان گر حساسیت ساواک و سایر نهادهای امنیتی در قبال فعالیت های ایشان است. در یکی از گزارش هایی که پلیس تهران به ریاست اداره اطلاعات شهربانی کلّ کشور ارسال گردیده، آمده است: اطلاعیه واصله حاکی بود آقای شیخ محمد مفتح، استاد دانشگاه و پیش نماز مسجد جاوید در جاده قدیم شمیران که مدتی است ممنوع المنبر می باشد اخیراً در قسمت شمالی ساختمان مسجد که نوساز و هنوز نیمه تمام می باشد و دارای درب جداگانه ای است جهت عده ای از دختران و پسران جوان که بین آنان دانشجویان دانشگاه دیده شده اند کلاس تفسیر قرآن تشکیل داده است. در این گزارش قید گردیده است: این کلاس تفسیر روزهای پنج شنبه و جمعه بعد از ظهر در دو کلاس جداگانه تشکیل می شود، در ادامه همین گزارش آمده است: ضمن مراقبت،مشاهده گردید عده ای دختر جوان که همگی چادر مشکی به سر داشتند و با خود کیف و کتاب حمل می نمودند از ساعت 13 به تدریج به درب شمالی مسجد مراجعه و وارد زیر زمین که در آن صندلی و میز قرار داده شده بود گردیده و تا ساعت 14 حدود 35 نفر دختر در محل فوق اجتماع کرده و آقای شیخ محمد مفتح نیز مراجعه و مشغول تدریس بوده اند و کلاس مزبور تا ساعت 18 ادامه داشت... رئیس اداره اطلاعات شهربانی سرهنگ محمد سجادی در جواب این گزارش ابلاغ کرد: تا زمانی که نامبرده بالا(مفتح) ممنوع المنبر باشد مجاز به تشکیل کلاس درس تفسیر قرآن نبوده و از آن پس نیز تشکیل کلاس مورد بحث با کسب اجازه از وزارت آموزش و پرورش امکان پذیر می باشد. متعاقب این دستور حاج عباس جاوید مسؤول مسجد به کلانتری احضار و از وی تعهّد گرفته شد که از تشکیل جلسه تفسیر قرآن و هرگونه فعالیت غیر عادی(!) در مسجد جلوگیری شود و مراتب را به اطلاع دکتر مفتح برساند.(22)

با اوج گیری این فعالیت ها و تبدیل شدن مسجد جاوید به سنگری مستحکم برای مبارزه با طاغوت و استقبال فراوان دانشجویان و طبقات تحصیل کرده، دعوت از شخصیت هایی چون آیة اللّه مطهری و آیة اللّه خامنه ای و محتوای غنی روشنگرانه مسایل مطرح شده در کلاس ها و سخنرانی ها و انتشار اعلامیه های گوناگون در سطح وسیع، تلاشهای شهید مفتح در این سنگر مقدس بر ساواک گران آمد و اجازه نداد این مسجد بیش از هیجده ماه به فعالیت های چشمگیر و تأثیر گذار فرهنگی تبلیغی خود ادامه دهد.

سرانجام در روز سوم آذرماه سال 1353هـ. ش پس از سخنرانی حضرت آیة اللّه خامنه ای و با هجوم ساواک، مسجد جاوید تعطیل و دکتر مفتح پس از دستگیری روانه زندان گردید.(23)

دکتر مفتح به جرم فعالیت های آموزشی و فرهنگی مدت دو ماه زیر سخت ترین شکنجه های رژیم پهلوی قرار گرفت. پس از رهایی از زندان، سازمان امنیت دیگر به ایشان اجازه فعالیت نداد. حضرت آیة اللّه خامنه ای نیز پس از سخنرانی در این مسجد دستگیر و مدتی زندانی شدند و این ششمین و سخت ترین بازداشت معظم له بود چنانچه خودبدان اشاره دارند: مدت ها در سلولی با سخت ترین شرایط و همواره بازجویی های دشوار در وصفی که فقط برای آنان که آن شرایط را دیده اند قابل فهم است نگه داشته شدم.(24)

اگرچه شهید مفتح دیگر نتوانست به مسجد جاوید برود اما در کنار آیة اللّه شهید مرتضی مطهری در برابر توطئه های خطرناک الحاد مارکسیست ها که از سوی ساواک تقویت و حمایت می شدند، ایستاد.

مسجد قبا پایگاه استوار انقلاب

اسلامی

در سال 1354 هـ.ش با کمک اهالی محل و برنامه ریزی های دکتر مفتح در خیابان دکتر شریعتی کنونی و بالاتر از حسینیه ارشاد در قطعه زمینی وقفی مسجدی بنا شد که آن را مسجد قبا نامیدند تا یادآور مسجدی باشد که رسول اکرم(ص) در مسیر هجرت به مدینه و هنگام توقف در دهکده قبا آن را بنیان نهادند. آیة اللّه مفتح که پس از تعطیلی مسجد جاوید مدتی را در زندان با شرایط آشفته به سر برده بود، توسط آیة اللّه طالقانی، شهید مطهری، دکتر شریعتی و تنی چند از روحانیون انقلابی به امامت این مکان عبادی برگزیده شد. از آن پس شهید مفتح همچون حرکت های

فرهنگی مسجد جاوید لیکن در سطحی وسیع تر دست به تشکیل کلاسهای عقیدتی و سخنرانی های روشنگرانه زد و در کنار آن کتابخانه قبا را تأسیس کرد و با استفاده از صحن کتابخانه در فصل تابستان اردوهای تربیتی ـ تفریحی برای دانش آموزان تشکیل داد. این برنامه های متنوع و سازنده و رشد دهنده سرآغاز فعالیت هایی بود که سرانجام مسجد قبا را به بزرگترین مرکز انقلاب تهران و یکی از مهمترین پایگاههای ضد رژیم استبدادی مبدّل ساخت و نقش عمده ای در اوج گیری و پیروزی نظام جمهوری اسلامی بر عهده داشت.

از جمله اقدامات قابل توجه دکتر مفتح در بعد فرهنگی برگزاری نمایشگاه کتاب بود که برای اولّین بار صورت می گرفت. او علاوه بر تشویق، از تمام امکانات و توانایی های خود برای راه اندازی نمایشگاه بزرگ کتاب های اسلامی استفاده کرد. آقای پیشگاهی که در تدارک این برنامه حضور فعّالی داشته است می گوید: ایشان (دکتر مفتح) شدیداً از دوستانمان در ایجاد نمایشگاههای کتاب حمایت می کردند. نمایشگاه کتاب در مسجد قبا در آن فضایی که فراهم شده بود، کتاب های مذهبی و اعتقادی مورد استقبال بسیار وسیع دانشجویان، طلّاب و جوانان آن روز بود. یادم هست آن روزها نیاز به کمک مالی داشتیم، برای تأسیس این نمایشگاهها خود این شهید بزرگوار زمینه هایی را فراهم می کردند افراد متدیّنی را که آمادگی کمک داشتند معرفی می کردند تا بتوانیم کتاب ها را با تخفیف افزون تری در نقاط مختلف کشور در نمایشگاهها ارائه کنیم.(25)

به موازات این برنامه ها شهید مفتح که از مشکلات اقتصادی وضع اسف بار افراد مستمند و محروم، غافل نبود اقدام به تأسیس صندوق ذخیره قبا کرد و در سالگرد بنا نهادن آن به مصر رفت و از دو شخصیت متخصص و استاد برجسته اقتصاد اسلامی دانشگاه الازهر دعوت کرد که به ایران آمده و در ایامی که مصادف با سالگرد تأسیس صندوق و سالروز میلاد با سعادت حضرت زهرا(س) بود، شرکت کنند و در خصوص اقتصاد اسلامی مطالبی بیان نمایند ولی وقتی شهید مفتح به ایران آمد تا مقدمات برگزاری مجلس را فراهم کند عوامل رژیم پهلوی از اجرای آن جلوگیری کردند. ایشان در یک سخنرانی به این کار شکنی های شب افروزان ستم اشاره می کند: مابه ایران آمدیم و در صدد مقدمات برگزاری مجلس می شدیم، از طرف رژیم آمدند که موضوع چیست؟ گفتم جریان این است بشما لیست سیاه(!) را نگاه کنید فکر نمی کنیم اسم این سخنران هایی که ما از آنان دعوت کرده ایم در آن باشند. گفتند بعداً به شما خبر می دهیم. ده روز بعد تماس گرفتند که نه آقا ما با مقامات بالا تماس گرفتیم این دو نفر نبودند و اضافه کردند امّا من بعد از فلانی خواهش می کنیم دیگر در این کارها دخالت نکند. این از وظایف اوقاف است اگر بخواهید یک شخصیت دینی و مذهبی از کشوری به اینجا بیاید باید سازمان اوقاف دعوت کند نه مسجد قبا!...(26)

در همین سال ها یک کشیش معروف آمریکایی که از گروه مسیحیان ضد جنگ ویتنام بود برای بررسی وضع ایران و تماس با مخالفان رژیم پهلوی به ایران آمد. این شخص با بسیاری از مبارزان داخل کشور تماس گرفت و با آنان مذاکراتی انجام داد. از جمله آنها مصاحبه ای هم در کتابخانه مسجد قبا با دکتر مفتح انجام داد، که در آن اوضاع تیره و تار و توأم با اختناقی که ساواک پدید آورده بود بسیار شجاعانه و با صراحت صورت گرفت و ایشان به دور از هرگونه هراس، موقعیت خفقان بار و تبهکاری رژیم شاه را تشریح کرد و نظرات خویش و یاران خود را در برابر تشکیلات طاغوتی بیان داشت.

جلسات شور آفرین

مقارن با ماه مبارک رمضان سال 1356 هـ.ش که به دلیل تغییر سیاست امپریالیسم آمریکا و آغاز شعارهای پرفریب حقوق بشر. رژیم حاکم در این محیط پرآشوب از فضای باز سیاسی دم زد. دکتر مفتح به دنبال افشای ماهیت این شعار دروغین و بهره گیری از ضعف رژیم اقدام به تشکیل جلساتی در مسجد قبا کرد که برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران با حضور جمعیتی متجاوز از سی هزار نفر برگزار می شد و مردمان مشتاق و تشنه حقایق برای گوش فرا دادن به سخنرانی های گویندگان مذهبی از شهرستان ها به مسجد قبا هجوم می آوردند و با هیجان و التهاب خاصی در این مراسم شکوهمند شرکت می کردند.

عوامل ساواک که از این شور و شوق و تحول نگران شده بودند دکتر مفتح را در تنگنا و فشار قرار دادند تا او را از استمرار چنین حرکت امید بخشی منصرف نمایند ولی او که تأثیر شگرف و قابل ملاحظه این سخنرانی ها را در افکار و قلب های مردم بخوبی مشاهده می کرد و نقش وافر آن را در بیداری مردم لمس می نمود تنها و مقاوم و استوار در مقابل این فشارها ایستاد و با استقبال از خطرهای احتمالی، بدون واهمه رسالت سنگین خود را در پی گرفت. این جلسات با جمعیت فراوانی که مسجد قبا و خیابان های اطراف آن را پر کرده بود و رفت و آمد را عملاً تا شعاع زیادی در اطراف مسجد با تراکم و دشواری مواجه می نمود، در ماه رمضان سال 1398 هـ. ق تشکیل شد و نقش بارزی در افزایش تحرک و تقویت بیداری مردم داشت و برای نظام طاغوتی خطر آفرین بود شهید مفتح به این ازدحام پرشور اشاره دارد:

الآن می بینم بعد از نماز عشاء مردم، جوانان عزیز، با چه ازدحامی وارد مسجد می شوند در این فضای فشرده و گرم، عرق ریزان به این شکل که ملاحظه می کنید بر بالای درب و دیوار ایستاده اند. خیابان نیز مملو از جمعیت است. کتابخانه مسجد پر است تا جایی که قدرت داشتیم بلندگو گذاشتیم و جمعیت ایستاده اند، چرا؟ با این که نه در روزنامه اعلام کردیم نه می توانستیم اعلام کنیم. امّا این مردم به این جهت که به اینجا بیایند و سخنی بشنوند، در اینجا جمع شده اند اینها را خوب مطالعه کنید، جامعه را بشناسید. خواسته های مردم، مذهب مردم برای این مردم مقدّس و پرارزش است. خوشبختانه این حرکت اسلامی منحصر به ایران نیست. در حال حاضر در دنیای اسلام یک جنبش اسلامی بوجود آمده (است)...(27)

در گزارش ساواک در مورد مفتح آمده است: با توجه به جذب جوانان مذهبی و برنامه های سخنرانی و کلاس هایی که در مسجد قبا بر پا می شود، قطب تازه ای برای فعالیت مذهبیون بوجود آمده و جای مسجد هدایت(پایگاه آیة اللّه طالقانی) را گرفته است.

در سندی اظهارات دکتر مفتح در مسجد قبا بدین گونه گزارش شده است: روز ششم شهریور 1357 شیخ محمد مفتح پیش نماز مسجد قبا ضمن یک گفتگوی دوستانه اظهار داشته است:

این شریف امامی ـ نخست وزیر وقت ـ کسی است که جواز مشروب فروشی ها را امضاء می کرد؟ چطور شده که گربه زاهد شده است. در پایان بحثش گفته است: فریب این برنامه ها (ظاهرنمایی ها) را نخورید منتظر امر مرجع خودمان (امام خمینی) از نجف اشرف هستیم. در مدرک دیگری از اسناد ساواک درباره مسجد قبا می خوانیم: ساعت ده روز سیزده شهریور 1357 سخنرانی دکتر مفتح (در مسجد قبا) خاتمه یافت و جمعیت در ساعت 10:10 دقیقه که تعداد آنها 13 الی 14 هزار نفر می شد. نامبرده اظهار داشت ما هیچ کس به جز آقای خمینی را قبول نداریم(به عنوان رهبر) و از مردم دعوت نمود روز پنج شنبه را به عنوان همدردی با شهداء تمام مغازه ها و بازارها را تعطیل نمایند و در خاتمه ضمن انتقاد از دولت و حکومت(پهلوی) مردم را به نظم و آرامش دعوت کرد و گفت: اکنون برنامه ای نداریم. به خانه های خود بروید.(28)

شهید مفتح به موازات برنامه های تبلیغی ارشادی خود به مسایل جهان اسلام هم توجه داشت و ضایعه اسفناک اشغال سرزمین اسلامی فلسطین به دست غاصبان صهیونیست سخت ذهن این متفکر را آزار می داد به همین دلیل در اوج فعالیت های فرهنگی در مسجد قبا هنگامی که اشغالگران قدس با نقشه های شوم خود آتش جنگ داخلی را در لبنان برافروخته و نیروهای لبنانی و فلسطینی را به جان هم انداخته بودند طبق یک برنامه منظم و اصولی و با مدد دیگر یاران هم فکر خود اقدام به جمع آوری کمک برای آوارگان این نزاع خونین کرد، که در این راه موفق به جمع آوری مقادیر زیادی اعانه برای شیعیان لبنان و فلسطینی های آواره گردید و خود شخصاً به این سرزمین مسافرت نمود و با یاری امام موسی صدر کمک های مردم ایران را بین افراد شیعه لبنانی و آوارگان فلسطینی تقسیم کرد.(29)

دعوت از عبدالفتاح عبدالمقصود

عبدالفتاح عبدالمقصود نویسنده سنّی مذهب بزرگ مصری است که هشت جلد کتاب درباره حضرت علی(ع) نوشته است. مجلّد اوّل از این مجموعه را آیة اللّه طالقانی ترجمه نمود و سایر جلدها را دکتر محمد مهدی جعفری به زبان فارسی برگردانیده است. شهید آیة اللّه مفتح در سال 1356 هـ.ش از وی دعوت نمود تا به ایران بیاید، او هم پذیرفت و مقارن با ایام ولادت حضرت امام رضا(ع) به ایران آمد در پیش نویس اعلامیه ای که توسط دکتر مفتح برای برگزاری جشن و مراسم سخنرانی ایشان انتشار یافت، آمده بود: آقای عبدالفتاح عبدالمقصود نویسنده توانایی که در محیط مصر با نوشتن کتاب «الامام علی» و کتابهای دیگر درباره فاطمه زهرا(س) و امام حسین(ع) و نیز نگارش تقریظ بر کتاب الغدیر اثر علامه امینی علاقه شدید خود را به اهل بیت رسول اللّه (ص) نشان داده است.

عبدالفتاح عبدالمقصود در اوقات اقامت در ایران علاوه بر آن که ثمرات تألیفات خود را در کشور ایران مشاهده کرد و حق شناسی شیعیان را احساس نمود. طی مصاحبت و مجالست با بزرگان شیعه و دانشمندان حوزه علمیه قم و بازدید از شهرهای مختلف ایران بیش از گذشته با فرهنگ شیعیان آشنا گردید، این دیدارها موجب گشت تا او کتابهای دیگری درباره شخصیت های بزرگ شیعه بنویسد.

آقای حسین مهدیان که در جریان برنامه های مسجد قبا بوده است می گوید: عبدالمقصود به همراه همسر و دخترش به ایران آمد. قرار شد که محل استقرار ایشان منزل ما باشد. علما و اندیشمندان زیادی از داخل کشور برای گفتگو و مباحثه باوی می آمدند، قرار بر این شد که بازدید علمای تهران در منزل استاد محمد تقی فلسفی انجام شود و دیدار علمای قم با او در منزل آیة اللّه العظمی وحید خراسانی ـ از مراجع کنونی ـ صورت پذیرد.(30)

مرحوم آیة اللّه سید محمود طالقانی شوق فراوانی برای دیدار با این نویسنده شهیر داشت و خود شخصاً بارها از ایشان جهت دیدار با مردم ایران دعوت کرده بود ولی هنگامی که عبدالمقصود با دعوت دکتر مفتح به ایران آمد مرحوم آیة اللّه طالقانی در زندان به سر می برد و تلاش های وی برای ملاقات با آن ابوذر زمان به ثمر نرسید. این نویسنده مصری وقتی اوضاع آشفته ایران را مشاهده کرد و موفق نگردید به دلیل اختناق شدید حتی با مترجم کتاب خود دیداری داشته باشد با توضیحاتی که از وضع اسفناک ایران برایش دادند، پس از بازگشت به مصر، با استفاده از موقعیت علمی و فرهنگی خود اقدام به افشاگری علیه رژیم پهلوی نمود.(31)

آیة اللّه مفتح در مسجد قبا برای این محقق مصری یک سخنرانی را ترتیب داد و او هم در بیانات خویش به حقایقی در خصوص مسایل جهان اسلام اشاره کرد و پیروزی امت مسلمان را در پرتو قدرت ایمان و مذهب میسّر دانست و افزود: مسایل ملی، قومی و نژادی اگر هم موفقیتی داشته باشند زود گذر و فصلی اند و اقتدار دینی پایدارتر و قوی تر از آن خواهد بود.(32)

علاوه بر عبدالفتاح عبدالمقصود، توسط دکتر مفتح چند تن از استادان دانشگاه الازهر به ایران دعوت شدند که با ممانعت ساواک مواجه گردیدند. آقای فحام شیخ الازهر و عبدالحلیم خفاجی نیز جزو مدعوین بودند که تنها شیخ فحام در سال 1356 موفق گردید به ایران بیاید و در مسجد قبا سخنرانی کند.(33)

یکی دیگر از اقدامات شهید مفتح دعوت از قاریان معروف و برجسته مصری بود که به ایران می آمدند و در مسجد قبا برنامه قرائت داشتند و این برنامه بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت.(34)

نمازی با شکوه و سرنوشت ساز

پایگاه اصلی شهید مفتح در سالهای 1356 و 1357 مسجد قبا بود، آقای مهدیان که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی عضو هیأت امنای مسجد قبا بوده است. می گوید: بنده و آقایان توکلی، بینا، حاجی طرخانی و بعضی دیگر درهیأت امنا بودیم و دوشنبه ها در منزل هر یک از افراد عضو با شهید مفتح جلسه داشتیم. در ماه رمضانی که به عید فطر معروف سال 1357 و آن راهپیمایی میلیونی منجر شد هر شب جلسات سخنرانی پرشوری در مسجد قبا برگزار می شد. جمعیت فوق العاده بود. صحن مسجد آن موقع خیلی کوچکتر بود اما کوچه و خیابان های اطراف مسجد از مردم پر می شد. حتی افراد از کرج و شمیرانات هم به این جلسات می آمدند. این مراسم ادامه داشت تا این که قرار شد نماز عید فطر در قیطریه برگزار شود، اگر چه برای سخنرانی برنامه ریزی کرده بودند اما برای این حرکت عظیم پیش بینی نشده بود. روز عید فطر نماز به طرز با شکوهی برگزار شد. جمعیت به داخل خیابان شمیران سرازیر شد و هرچه راهپیمایی جلوتر رفت جمعیت بیشتر شد و راهپیمایی به یک رود خروشان تبدیل گردید و تا خیابان سهروردی و بعد از آن تا خیابان آزادی ادامه پیدا کرد.(35)

در واقع برگزاری نماز پرشکوه عید فطر سال 1357 هـ.ش پایان بخش برنامه های منسجم و مؤثر مسجد قبا با هدایت بزرگ مردی خستگی ناپذیر یعنی شهید مفتح بود و به راستی که این نماز، نماز عید فطر حضرت امام رضا(ع) را در اذهان تداعی می کرد. در ساعت هفت صبح روز عید، بیش از 500000 نفر از مردم مسلمان تهران در زیر برق سلاح ها و خودروهای مسلّح ارتش شاهنشاهی در زمین های قیطریه برای انجام فریضه باشکوه نماز عید فطر به دعوت آیة اللّه مفتح تجمع کرده بودند. در تاریخ چنین اجتماعی برای اقامه نماز کم سابقه بود. پس از نماز، دکتر مفتح با روشنگری و افشاگری علیه رژیم پهلوی ضرورت مبارزه ای متشکل و همه جانبه برعلیه استبداد را یادآور شد و نام امام خمینی را در حضور سیل نمازگزاران بر زبان جاری کرد و به اطاعت از رهبری آن پیشوای نستوه تأکید نمود. عوامل رژیم با اشغال نظامی تپه های قیطریه سعی در پراکنده نمودن آنان و جلوگیری از راهپیمایی مجدد داشتند اما بر خلاف ممانعت های نیروی مسلّح، تظاهرات دیگری شکل گرفت و مردم با شعار «نصر من اللّه و فتح قریب» در خیابان هابه راه افتادند. ارتش طاغوت برای متفرق کردن مردم از گاز اشک آور استفاده کرد و مردم را مورد ضرب و شتم قرار داد و چون در این راستا ناامید شد به آیة اللّه مفتح حمله نموده و او را مجروح کردند او به رغم جراحات وارده، مردم رابه ادامه راهپیمایی تشویق نمود و خود پیشاپیش آنان حرکت کرد.

راه پیمایی با وجود کارشکنی های ساواک، نیروهای امنیتی و ارتش تا دندان مسلح ادامه یافت و در پایان مراسم وعده حضور در میدان ژاله(شهداء) برای صبح روز بعد (جمعه 17 شهریور 1357) ساعت هشت صبح گذاشته شد که رژیم پهلوی در شامگاه روز 16 شهریور حکومت نظامی اعلام کرد و در روز بعد آن فاجعه خونین و سیاه را پدید آورد که به عنوان روز مقابله خون با شمشیر و تکرار عاشورا از سوی مردمی مقاوم و حماسه آفرین در تاریخ ضبط گردید. دکتر مفتح که به دلیل جراحات زیاد در بیمارستان بستری شده و در این روز از بیمارستان به خانه بر می گشت در اولین ساعات حکومت نظامی دستگیر و به زندان کمیته انتقال داده شد و بیش از دو ماه در زندان بسر برد تا آن که با اوج گیری انقلاب اسلامی از حبس رهایی یافت.(36)

از مسجد دانشگاه تا حرم

حضرت فاطمه معصومه(س)

دکتر مفتح علاوه بر تدریس در دانشکده الهیات و بسط زمینه های همکاری با شهید مطهری بنابه درعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در مسجد دانشگاه عهده دار برگزاری نماز جماعت شد. اقامه نماز جماعت در مسجد آن هم با حضور دانشجویان و نیز تأثیر سخنرانی های ایشان که پس از نماز ایراد می گردید در ترغیب و جذب جوانان به سوی اسلام و معارف تشیع و نیز انس روحانی و دانشجو دخالت مهمی داشت. او با حرکت های فکری و فرهنگی در جهت رشد ارزشهای دینی در دانشگاه، شکوفایی اندیشه های مذهبی پویا را در بین جامعه تحصیل کرده پدید آورد که این تلاش ابتکاری و تحوّل آفرین بر گروههای منجمد و متصلّب انحرافی گران آمد که یکی از آن گروه منحط و منحرف فرقان می باشد، از این جهت خزندگان فرقانی در صبح 27 آذر 1358 هـ.ش از کمین گاه خود بیرون آمدند تا نیت پلید خویش را با نیشی زهرآگین عملی سازند و در محوطه دانشکده الهیات دکتر مفتح راهدف گلوله های آتشین قرار دهند، وی به شدت از ناحیه سر و کتف مجروح شد و به همین دلیل با وجود تلاش پزشکان در ساعت 12 ظهر روز 27 آذر 1358 به شهادت رسید، دو پاسدار همراهش نیز به چنین فیضی نائل آمدند، پس از تشریفات قانونی پیکر مطهر او و دو محافظش در ساعت دو بامداد روز 28 آذر به مسجد دانشگاه تهران انتقال داده شد، در این روز، در میان تأثر خیل عظیمی از مردم سوگوار در مسجد دانشگاه مراسمی برگزار گردید. در مدخل شبستان مسجد شهید دکتر بهشتی، دکتر محمد جواد باهنر،تنی چند از شخصیت های معروف حضور داشتند، در این مراسم برادر دکتر مفتح تلاش های فکری و فرهنگی دکتر مفتح را تشریح کرد و در پایان شهادت وی را افتخاری برای فرزندان راستین انقلاب دانست.(37)

جنازه دکتر مفتح و دو پاسدارش با حضور سیل عظیم جمعیت و تشییع باشکوهی از مسجد دانشگاه به مقصد لانه جاسوسی آمریکا و از آنجا به شهرستان قم انتقال یافت و پس از مراسم باشکوه تشییع در این شهر که امام خمینی نیز در آن حضور داشت، حوالی اذان مغرب روز 27/9/1358 در حجره 23 صحن مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد.(38)

 

وحدت حوزه و دانشگاه

شهید آیت الله مفتح، از پیش کسوتان و منادیان وحدت حوزه و دانشگاه بود. وی به خوبی دریافته بود که دانشگاه و حوزه، دو بال برای پرواز در فضای عزتمندی، استقلال، دانش و معنویت هستند که اگر آسیبی به یکی از این دو بال وارد آید، یا اینکه این دو بال، با هم و هماهنگ نباشند، هم حوزه و هم دانشگاه و هم جامعه، لذت پرواز در اوج را از دست می دهند و از تعالی و کمال لازم باز خواهند ماند. بر این اساس، شهید آیت الله مفتح، بیشترین تلاش را برای نزدیک تر شدن این دو کانون دانش انجام داد و با ورود به فضای دانشگاه، نقبی به حوزه و دانشگاه زد و در زدودن احساس بیگانگی این دو کانون از یکدیگر تأثیر فراوانی گذاشت. از این رهگذر، امید آنانی که با دامن زدن به اختلاف و شکاف میان حوزه و دانشگاه، آهنگ ایستایی و رکود این مرز و بوم را بر لب داشتند، به ناامیدی تبدیل شد.

پی نوشت ها:

1) از پیام حضرت امام خمینی(قدس سره) به مناسبت شهادت دکترمفتح در 27 آذر 1358 ه.ش .

2) فرهنگ سازان (ویژه نامه رسالت به مناسبت 27 آذر)27/9/1358،ص 3.

3) بخشی از سخنرانی دکتر مفتح در مسجد صاحب الزمان تهران در تاریخ 1/ 6/1358.

4) بنا به اظهارات مهندس مهدی مفتح (فرزند شهید).

5) آخوند ملاعلی همدانی (نجوم امت)، مجله نورعلم، شماره مسلسل 46 .

6) مجله اعتصام، شماره مسلسل 19، آبان ماه 1362،ص 22.

7) مصاحبه با آیة الله شهیددکتر بهشتی، ویژه نامه شهیدان، روزنامه جمهوری اسلامی، 27/9/1359،ص 12.

8) افکار شهیددکتر مفتح، مصطفی زمانی،ص 9 -10.

9) در مورد مرحوم قزوینی نک : منظومه معرفت از نگارنده، ص 55 - 59.

10) نک: نجوم امت (آیة الله سیدمحمدحجت) مجله نورعلم، سال اول، شماره 10.

11) گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی،ج 2 ص 64، آثار الحجة، ص 62، مکتب اسلام، سال دهم، شماره 41.

12) شهیدمفتح تکبیر وحدت، از نگارنده، ص 37.

13) روزنامه جمهوری اسلامی، ویژه نامه شهیدان، 27/ 9/1359.

14) دیدگاه ها، آیة الله سیدعلی خامنه ای،ص 223-224.

15) افکار شهیدمفتح،ص 9.

16) ویژه نامه شهیدان، روزنامه جمهوری اسلامی،27/9/1359.

17) از شماره اول سال چهارم به بعد، رمضان المبارک سال 1381ه.ق مطابق اسفندماه 1340 ه.ش.

18) نشریه شماره 28 حزب جمهوری اسلامی،ص 5.

19) آیات اصول اعتقادی قرآن، بخش اول،ص 56.

20) نشریه شماره 28 حزب جمهوری اسلامی، ص 6.

21) نک: مجله اعتصام، شماره 44،ص 19.

22) حماسه انقلاب، محمود حکیمی،ص 63و نیز بنگرید به سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی، ج 4، ص 100.

23) از دست خط مقام معظم رهبری که در 26/9/1364 در دفتر یادداشت دانشکده الهیات مرقوم فرموده اند. متن کامل این ست خط در مجله نصیر، سال سوم، پاییز 1373، شماره 10، ص 5 درج شده است.

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

1. دیدار با ابرار، ج78، ص 23 ـ 22.

2. نک: نجوم امت، شماره 46، مجله حوزه، شماره 27؛ مجله اعتصام شماره 19، آبان 1362، ص 22.

3. فرازهایی از زندگی شهید دکتر مفتح، واحد فرهنگی بنیاد شهید اسلامی.

4. آیات اصول اعتقادی قرآن، بخش دوم.

5. روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 4508 و شماره 6520.

6. شهید مفتح تکبیر وحدت، ص 38.

7. دیدگاهها، حضرت آیة اللّه سید علی خامنه ای، ص 224 ـ 223.

8. رسالت دانشگاه و دانشجو، شهید دکتر بهشتی، ص 13.

9. ویژه نامه شهیدان، روزنامه جمهوری اسلامی، 27 آذر 1359.

10. رسالت دانشگاه و دانشجو، ص 12 و 15.

11. مروری بر فعالیت های دکتر مفتح، جام جم، شماره 757، ص 9.

12. خاطرات آیة اللّه طاهری خرم آبادی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 279.

13. آیات اصول اعتقادی قرآن، بخش دوم، ص 55 ـ 54.

14. گفتگوی حوزه و دانشگاه، روزنامه همشهری، شماره 2593، ص5.

15. دانستنی های انقلاب اسلامی، ج 21، محمد زرگر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 60.

16. مجله شاهد، شماره 50، ص 22.

17. آیات اصول اعتقادی قرآن، شهید مفتح، ص 97 ـ 95.

18. همان، ص 56.

19. مطهری مطهر اندیشه ها، گرد آورنده، محمد حسین واثقی راد، ج 1، ص 57.

20. شهید مفتح تکبیر وحدت، ص 106.

21. روزنامه جام جم، شماره 757.

22. استاد شهید به روایت اسناد مرکز انقلاب اسلامی، تهران.

23. بزرگ مردی در راستای تشیع سرخ، مجله اعتصام، ش 8.

24. دیدگاهها، حضرت آیة اللّه سید علی خامنه ای، قم، تشیع، ص 5.

25.روزنامه جام جم، شماره 757، ص 9.

26. ویژگی های زعامت و رهبری، شهید دکتر مفتح،ص 57 ـ 56.

27. همان، ص 37 ـ 36.

28. روزنامه اطلاعات، شماره 19217

29. شهید دکتر مفتح، تکبیر وحدت، ص 119 ـ 118 ؛ حدیث عاشقی، ص 69 ـ 68.

30. گفتگو با حسین مهدیان، دومین بخش، روزنامه کیهان، شماره 17610، ص 12.

31. فرازهایی از زندگی شهید مفتح، ص 16.

32. ویژگی های زعامت و رهبری، ص 37.

33. جام جم، همان، ص 7.

34. کیهان، همان.

35. همان.00/

36. تحلیلی از انقلاب اسلامی ایران، دکتر حاتم قادری، ص 113 ـ 110 ؛ فرازهایی از زندگی شهید مفتح، ص 20 ـ 21؛ شهید مفتح، تکبیر وحدت، ص 131ـ128.

37. روزنامه اطلاعات، ش 16030.

38. سه شهید، مؤلف، قم انتشارات آزاد، ص 15.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا