شهروند نوشت: محمدرضا باهنر را همواره در نسبت با جریان اصولگرایی تحلیل و بررسی کرده‌اند. مردی که علاوه بر سابقه مفصل نمایندگی در مجالس مختلف جمهوری اسلامی از دبیرکلی جامعه اسلامی مهندسین به دبیرکلی جبهه پیروان خط امام و رهبری رسید؛ تشکلی اصولگرا که مجموعا ١٧ تشکل سیاسی نزدیک به جناح راست سابق را نمایندگی می‌کند. باهنر در این مجموعه جانشین مرحوم حبیب‌الله عسگراولادی چهره پرنفوذ سیاسی جناح راست شد.

 
از سوی دیگر او در مجالس هشتم و نهم که علی لاریجانی بر کرسی ریاستش نشست همواره به‌عنوان نفر دوم مجلس مطرح بوده است. رابطه باهنر با علی لاریجانی البته می‌تواند خود عنوان گزارشی جداگانه باشد. غلامرضا تاج‌گردون زمانی از قول لاریجانی به طنز گفته بود «باهنر اگر بیکار بماند توطئه می‌کند.» باهنر البته یک‌بار دیگر هم لاریجانی را غافلگیر کرده بود؛ زمانی که بدون مشورت با او از ثبت‌نام در انتخابات مجلس دهم خودداری کرد. حسین نجابت درباره این اقدام باهنر گفته است: «گویا آقای لاریجانی به او گفته‌اند چرا حداقل برای نیامدن اجازه نگرفته‌اید و باهنر هم به شوخی گفته که کسانی که بخواهند جواب بله بدهند، می‌گویند با اجازه بزرگ‌ترها و کسانی که می‌خواهند جواب نه بدهند که دیگر نیازی به اجازه ندارند.»
 
نیامدنش تحلیل‌های متفاوتی را در میان سیاسیون برانگیخت، خودش ابتدا گفت: «در این دوره چون خیالم راحت‌تر است که اصولگرایان پیروز می‌شوند، احساس کردم ضرورت ندارد بیایم.» (دی‌ماه ٩٤) بعد از انتخابات و هنگامی که شکست اصولگرایان بازیگران اصلی این جناح را شوکه کرد، موضعش را اندکی تعدیل کرد و گفت: «درواقع این اقدام بنده یك سوزن‌بانی برای تغییر ریل بود، وگرنه ما قاعدتا بازنشستگی نداریم. (گفت‌وگو با خبرآنلاین ٢٦ تیرماه)
 
باهنر اما خود را فراتر از آن می‌بیند که بخواهد نامش را در میان بازندگان ثبت کنند. داوود حشمتی درباره او نوشت: «نیامدن باهنر دماسنجی است كه نشان می‌دهد اوضاع اصولگرایان روبه وخامت است.» تنها نتیجه انتخابات نشان داد كه تصمیم پنهانش چقدر درست بوده است.
 
او یک‌بار هم عزمش را برای ریاست‌جمهوری‌ سال ٩٢ جزم کرد، هرچند شاید بتوان گفت مانوری بود برای آینده چرا که به‌هرحال با ورود جدی سه نامزد اصولگرا، او پا پس کشید و از دور پیروزی روحانی بر قالیباف و جلیلی را مشاهده کرد؛ البته باهنر نه با قالیباف نسبت تنگاتنگی داشت و نه می‌توان او را با سعید جلیلی در یک گروه گذاشت. نزدیک‌ترین سیاستمدار به او همان علی لاریجانی است که ٨‌سال در مجلس کنارش ایستاد، چرخش‌هایش چرخید و خود را با حرکت رئیس تنظیم کرد. سابقه همکاری سیاسی میان این دو حتی از این هم قدیمی‌تر بود. باهنر در‌ سال ٨٤ رئیس ستاد انتخاباتی لاریجانی بود.
 
انتخاباتی که نهایتا به پیروزی محمود احمدی‌نژاد انجامید. زمانی گفته می‌شد محمود احمدی‌نژاد با تلاش باهنر به ریاست‌جمهوری رسید، باهنر البته پس از افول ستاره رئیس‌جمهوری سابق کمک به او برای رسیدن به ریاست‌جمهوری را تکذیب کرد. او در گفت‌وگو با سایت عصر ایران در تاریخ سوم مرداد ٩٥ گفته است: «من در شهردار شدن احمدی‌نژاد محکم رفتم ایستادم با آقای یونسی صحبت کردم و به آقای خاتمی پیغام دادم و بهشان گفتم ما اگر روی شهرداری ایشان اصرار داریم این دستگرمی است در آینده احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری می‌شود؛ ولی همان موقع اصلا فکرش را نمی‌کردم دو‌سال و دو ماه بعد او رئیس‌جمهوری شود. می‌گفتم ١٥،٢٠‌سال دیگر ایشان بیاید کار کند و رشد کند. دلیلش هم این بود که ما با آقای احمدی‌نژاد ٢٠سال سابقه دوستی داشتیم. زمانی که ایشان کاندیدا شد، باز من رئیس ستاد آقای لاریجانی بودم. کسی الان بگوید تو طرفدار احمدی‌نژاد بودی برای این‌که رئیس‌جمهوری شود، معلوم می‌شود یا می‌خواهد با من بازی کند یا می‌خواهد سر به سرم بگذارد؛ والا دیگر از این روشن‌تر و واضح‌تر که نیست که من رئیس ستاد رقیبش بودم.»
 
او اردیبهشت‌ماه ‌سال ٩٢ به سایت مشرق گفت «یک خبرنگاری از من پرسید احمدی‌نژاد ٨٤ با احمدی‌نژاد الان چه فرقی کرده که تو آن موقع حامی‌اش بودی اما الان دیگر نیستی؟ من گفتم او تفاوتی نکرده، من اطلاعاتم از آقای احمدی‌نژاد زیاد شده. من آن موقع اطلاعاتم کم بود از آقای احمدی‌نژاد.» با این همه خواهرزاده‌اش، مجتبی ثمره‌هاشمی همواره به‌عنوان یکی از معتمدان نزدیک در حلقه اطراف رئیس‌جمهوری سابق باقی ماند.
 
باهنر از سوی دیگر ارتباطش با دولت روحانی را هم تا حد زیادی حفظ کرد، جز در مورد استثنایی استیضاح رضا فرجی‌دانا، وزیر سابق علوم که با فراکسیون اقلیت بست تا وزیر بیفتد، در دیگر موارد رویکردی مسالمت‌آمیز با دولت داشت. در قضیه برجام کنار لاریجانی ایستاد و حتی در موضوع حذف یارانه‌ها پیشقدم شد تا بار را از روی دوش دولت بردارد. پس از انتخابات نیز به جای آن‌که مانند حداد عادل از دخالت دولت در انتخابات سخن بگوید، پیروزی فهرست امید بر کرسی‌های بهارستان را به رسمیت شناخت و در تحلیلی آماری گفت: «در برآوردی که از ترکیب راه‌یافتگان به مجلس وجود دارد، شاهد حضور ٥٧‌درصد از لیست امید، ٤٠‌درصد از لیست اصولگرایان و ٣‌درصد نیز از مستقلان هستیم. مردم تهران نیز در لیستی رأی دادن یک قدم تشکیلاتی برداشتند و صددرصد حزبی رأی دادند.» (٣١ تیرماه)
 
ارتباط تشکیلاتی با همه جریان‌ها و حتی شهرها در ٢٨‌سال سیاست‌ورزی او برگ برنده‌اش بوده است. در اردیبهشت‌ماه ‌سال ٩٢ هنگامی که خود را آماده شرکت در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری نشان می‌داد به سایت مشرق گفت: «از نظر سیاسی هم در بین كاندیدا‌ها باز من مشهورم كه از همه تشكیلاتی‌ترم و كار حزبی و تشكیلاتی بیشتر از همه كاندیدا‌ها كرده‌ام. ما یك وقت‌هایی هم كه با بچه‌ها و خانواده به مسافرت می‌رویم من به بچه‌ها این تضمین را می‌دهم كه هیچ شهری نیست كه من در آن چهار تا دوست و آشنای تشكیلاتی نداشته باشم.
 
تقریبا در هیچ شهری كارم گیر نمی‌كند، اگر ماشینم پنچر شود یا آبی بخواهیم كه كسی به دست ما بدهد. بنابراین می‌خواهم بگویم كه از نظر تشكیلاتی هم آدم‌های زیادی را در سطح كشور می‌شناسم.» در زمانه‌ای که جریان اصولگرایی احتمالا بازی انتخابات ‌سال ٩٦ را به دلیل نداشتن کاندیدایی کاریزماتیک به حسن روحانی واگذار خواهد کرد، باهنر می‌تواند گزینه مناسبی برای این جریان باشد. ناصر ایمانی از فعالان سیاسی اصولگرا می‌گوید: «اصولگرایان یک جبهه بسیار بزرگی هستند و چهر‌ه‌های زیادی را دارند. چهره‌هایی از اصولگرایان که تاکنون در انتخابات ریاست‌جمهوری کاندیدا نشده‌اند، کم نیستند.
 
مثلا آقای باهنر ازجمله این چهره‌هاست.» خودش درباره کارهای این روزهایش می‌گوید: «بیشتر تلاشم این است كه دنبال كارهای تشكیلات سیاسی باشم، درواقع دنبال جمع كردن و منسجم كردن نیروهای اصولگرا هستم.» (خبرآنلاین) از شجاعت و نترسی‌اش برای حل مشکلات کشور سخن می‌گوید و تأکید می‌کند: «اگر یک کار انتحاری اصلاحی کسی در این مملکت به من واگذار کند، حاضرم انجام بدهم. هر کسی و هر کاری که البته خود من قانع شوم به نفع مملکت است. منافع ملی یا امنیت ملی یا مصالح ملی را برآورده می‌کند؛ من حاضرم انجام بدهم.» (٣ مرداد ٩٥ گفت‌وگو با عصر ایران)
 
باهنر اگر در مجلس نهم به‌عنوان چهره اصلی استیضاح فرجی دانا خود را جلو انداخت به این دلیل بود که حمایت جبهه پایداری را نیاز داشت نه‌تنها برای نایب‌رئیسی مجلسی که دور بعد حتی عطای نمایندگی‌اش را هم به لقایش بخشید، باب مذاکره باید باز می‌ماند. حتی زمانی که نمایندگان نزدیک به این گروه علی لاریجانی را هدف تندترین انتقادات در جریان برجام قرار دادند، باهنر از آسیب فریادها و تیترها در امان ماند. هرچند بعدها تندروی در میان برخی از نمایندگان را به‌عنوان یکی از عوامل شکست اصولگرایان در انتخابات مجلس مطرح کرد: «به نسبت مجلس نهم غلظت تندروی این فهرست خیلی كمتر بود، خودتان مقایسه كنید. آیا شما ابزاری، دماسنجی چیزی دارید كه بشود این فهرست را به صورت كمی اندازه‌گیری كرد؟ اما اینكه چرا فهرست تهران رأی نیاورد، بله دلایل مختلفی دارد؛ شاید تندروی برخی اعضا اثر داشت. فضای مجازی مهم بود كه بسیار متحول شده بود.» (پایگاه خبری اعتدال ٢١ فروردین‌ماه)
 
باهنر روز گذشته احتمال حضورش در انتخابات ریاست‌جمهوری ‌سال ٩٦ را تکذیب کرده، اما آنان که سیاستمداران را می‌شناسند می‌دانند تأییدهای زودهنگام و تکذیب‌های پیش از موعد را نمی‌توان چندان معتبر دانست. او زمانی گفته بود: «من همیشه دعا می‌کنم که ‌ای ‌کاش خرد جمعی دولت یازدهم با شجاعت دولت دهم می‌توانست ممزوج شود. آن وقت خیلی خوب بود.» کسی چه می‌داند شاید محمدرضا باهنر که حالا از کار مجلس هم فارغ شده این‌بار خودش برای تحقق این آرزو وارد میدان رقابت بشود.
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا