بعد از مجلس ششم که دوره افول اصلاح طلبان شروع شد تا مجلس نهم که تعداد نمایندگان اصلاح طلب به تعداد انگشتان دو دست هم نمی رسد، محمدرضا تابش حضوری مستمر در بهارستان داشته است. بر همین اساس او می تواند منبع قابل توجهی باشد از تحولات و اتفاقاتی که در این سال ها در اردوگاه اصلاح طلبان رخ داده است

روزنامه «ایران» یک صفحه از ویژه نامه جدید خود را با عنوان «دولت اعتدال در میانه راه، از تولد تا توافق» به مناسبت سالگرد انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به گفت وگوی اختصاصی با محمدرضا تابش اختصاص داده که مشروح آن به شرح ذیل است: بعد از مجلس ششم که دوره افول اصلاح طلبان شروع شد تا مجلس نهم که تعداد نمایندگان اصلاح طلب به تعداد انگشتان دو دست هم نمی رسد، محمدرضا تابش حضوری مستمر در بهارستان داشته است. بر همین اساس او می تواند منبع قابل توجهی باشد از تحولات و اتفاقاتی که در این سال ها در اردوگاه اصلاح طلبان رخ داده است. با این عضو کمیسیون برنامه وبودجه مجلس نهم درباره حال و هوای مجلس در آستانه سالگرد انتخابات ریاست جمهوری یازدهم گفت و گو کرده ایم که در ادامه می خوانید.

* آقای تابش خاطرتان هست که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 چه شرایط سیاسی در کشور حاکم بود و چه مؤلفه هایی می توانست در انتخابات تأثیرگذار باشد؟

- برای ورود به بحث انتخابات ریاست جمهوری سال 92 باید شرایط کشور در آن مقطع را مورد توجه قرار داد. بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 ، شرایط خاص شده بود. یکسری اعمال محدودیت ها برای جناح چپ یا اصلاح طلبان وجود داشت. همزمان وضعیت مخاطره آمیزی در اثر سوءمدیریت ها و بی تدبیری های گذشته برای کشور درست شده بود. با وجود اینها انتخابات 92 یک امیدواری را برای مردم و گروه های سیاسی به وجود آورده بود. بنابراین با وجود آنکه فضای انتخابات در ماه های اولیه یک فضای دلمردگی و یأس بود، اما حوادث بعدی و وضعیت خاص حاکم بر فضای سیاسی، بتدریج یک رونق و نشاطی را سبب شد. برخی هم دنبال آن بودند که جناح های مختلف و از جمله اصلاح طلبان هم در انتخابات نامزد داشته باشند، اما شانس رأی آوری و پیروزی نداشته باشند و در نهایت قوه مجریه در دست اصولگرایان باقی بماند.

* تلاش ها اردوگاه اصولگرایان در آن روزها به گونه ای بود که آنها با اعتماد به نفس خیلی زیاد پیروزی خود را مسلم می دانستند.

- بله اغلب آنها اعتماد به نفس توأم با غرور داشتند. از چند ماه مانده به انتخابات کار را به نفع خود تمام شده می دانستند. ابزارهای موفقیت را نیز به باور خود فراهم کرده بودند مقدمات ائتلاف را چیده بودند و بیشتر شخصیت های ملی و انقلابی خود را نیز به میدان آورده بودند تا نتیجه را به نفع خود رقم زنند.

* برخی کارشناسان سیاسی هم همین اعتماد به نفس یا به گفته شما غرور کاذب را مانع از ائتلاف اصولگرایان دانستند. چون آنها در هر صورت یک نامزد اصولگرا را در مقام ریاست جمهوری می دیدند.

- بله این مسأله وجود داشت، اما من می خواهم به عواملی که باعث پیروزی اصلاح طلبان و آقای روحانی شد، اشاره کنم. به نظر من مهمترین مؤلفه در این راستا مواضع راهبردی و تعیین کننده رهبر معظم انقلاب بود. ایشان در سخنان مهم خود اطمینان دادند که خلافی در انتخابات انجام نخواهد شد و رأی مردم را «حق الناس» خواند. این حرف خیلی مهمی بود. حق الناس دانستن رأی مردم، شرعاً و قانوناً همه را مکلف می کرد که تلاششان را به کار ببندند تا تخلف و تقلبی در انتخابات صورت نگیرد.

* یک موضع انتخاباتی مهم دیگر ایشان در آستانه انتخابات این بود که از همه دعوت به حضور در انتخابات کرد. ایشان تأکید کردند که اگر کسی از مردم نسبت به مسئولان نظام ایراد و اشکالی وارد می داند و آنها را قبول ندارد، به خاطر کشور در انتخابات حاضر شود. این دعوت از همه ایرانیان بود صرف نظر از سلایق سیاسی. - سخن مهم دیگر ایشان که راه را به برخی سوء استفاده ها بست تأکید بر این بود که کسی از رأی ایشان آگاه نیست. این سخن برخی نشانه ها و علائمی را که شروع شده بود تا برخی نامزدها را کاندیدای مورد حمایت رهبری یا نظام معرفی کنند، خنثی کرد. بنابر این سخنان راهبردی رهبری در پی افکندن مقدمات شور انتخابات و حضور گسترده مردم بسیار مؤثر بود. مواضع رهبری، بخصوص گروه های اصلاح طلب را به تحرک واداشت. با دورنمایی که رهبری از انتخابات ترسیم کردند، اصلاح طلبان هم تصمیم گرفتند حضوری جدی داشته باشند.

* یعنی مواضع رهبری در اتخاذ تصمیم اصلاح طلبان مؤثر بود؟ - بله. آنطرف غرور اغلب اصولگرایان و این طرف درایت جبهه اصلاح طلب را شاهد بودیم. اصلاح طلبان بر اساس رایزنی ها و مشورت های مختلف تصمیم گرفتند که از مطالبات حداکثری دست بردارند یعنی نگفتند که حتماً باید 100 را داشته باشیم بلکه اگربه 70 هم برسیم؛ مطلوب است. عقلانیت، منطق و مصلحت سنجی هایی باعث شد اصلاح طلبان به تصمیم شایسته برسند و با توجه به شعارها و برنامه های آقای دکتر روحانی و بخصوص اشرافی که نسبت به مسائل کلان کشور داشت و نزد رهبری انقلاب هم چهره معتبری بود، از ایشان حمایت کنند. گرچه، شخصیت عالمی همچون دکتر عارف هم در صحنه بودند اما به این نتیجه رسیدند که در این شرایط صلاح جناحی و ملی در حمایت از آقای روحانی است. مطلب دیگری که باید گذرا به آن اشاره کنم، این است که عقلای چپ و راست و خصوصاً روحانیون هر دو جناح وضعیت کشور را مخاطره آمیز می دانستند و احساس می کردند که کشور در معرض آفت دوری از مدار جمهوریت است، لذا آنها هم به حداقل ها اکتفا کردند و گفتند در این شرایط ضرورت دارد همه با هم تشریک مساعی کنیم تا فردی که می تواند کشور را از بن بست نجات دهد، هم اسلامیت و جمهوریت نظام را حفظ کند، هم استقلال رأی داشته و مورد اعتماد رهبری باشد، انتخاب شود ولو اینکه در جناح خود آنها نباشد. این توافق البته هیچ جایی ثبت و ضبط نشد و بیانیه ای به این منظور مکتوب نشد، اما اینکه یک طرف رئیس دولت اصلاحات، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آقای ناطق نوری، علما و زعمای قم و روحانیون دلبسته به انقلاب به این نتیجه رسیدند که تشریک مساعی داشته باشند تا کشور از وضعیت موجود خارج شود؛ گویای این توافق نانوشته است.

* یعنی عقلای قوم در هر دو جناح از منافع حزبی و گروهی به سود منافع ملی گذشت کردند و به حداقل ها اکتفا کردند؟

- بله و این تبلور همان آرمان ها و ارزش هایی بود که امام و شهدا برای آن فداکاری کرده بودند. در هر صورت جمهوریت نظام در معرض تهدید بود؛ هم در داخل و هم از طرف بدخواهان نظام در بیرون مرزها. مخالفان نظام بدشان نمی آمد که جوی در کشور حاکم شود که مشارکت عمومی در انتخابات کم شود و مردم نسبت به تأثیر گذاری رأی و تحقق اراده خود در سرنوشت کشور مأیوس شوند. اما اینها با مصلحت بینی های بزرگان و عقلای قوم محقق نشد. در اینجا از نقش عقلانی و منطقی آقای دکتر ولایتی هم نباید غافل شد. ایشان با توجه به شخصیت مستقلی که داشت، حاضر نشد زیر بار ائتلافی برود که باب طبع و پسندش نبود و خیلی آن را روی اصول و منطق استوار نمی دانست. البته که مؤلفه مهم و تأثیر گذار تر هم برنامه ها و شعارهای آقای روحانی بود که با اقبال عمومی مواجه شد. من همین جا می خواهم به ناکامان انتخابات که سعی دارند با هر وسیله ای مانع تحقق شعارهای رئیس جمهوری شوند، بگویم که عدم تحقق برنامه های آقای روحانی خیانت در حق اسلام و جمهوری اسلامی است. ما از این مخالفان و منتقدان می خواهیم همان رفتاری را که در طول 8 سال ما اصلاح طلبان با دولت وقت داشتیم، آنها هم با دولت فعلی داشته باشند. ما در هدفمند کردن یارانه ها و آزاد سازی قیمت بنزین از دولت وقت حمایت کردیم در عرصه هایی که اقدامات دولت ارتباط و پیوند با مسائل ملی داشت و احساس می کردیم نظر رهبری هم همان است، از دولت حمایت می کردیم.

* حال و هوای مجلس نهم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم چگونه بود؟ آیا همین وضعیت خوش بینی و غرور اصولگرایانه در مجلس اصولگرای نهم هم حاکم بود؟ - بله. نامزدهای اصولگرا در مجلس سمپات های قوی و زیادی داشتند. آقای حداد عادل که خودشان نماینده مجلس بودند، به همراه آقای قالیباف و ولایتی که ائتلاف تشکیل داده بودند. بیشتر نمایندگان از ائتلاف بین این سه نفر حمایت می کردند و البته تمایل و مکنونات قلبی شان هم این بود که قالیباف گزینه نهایی باشد. آنها انتظار داشتند ولایتی و حداد به نفع شهردار تهران کنار بروند. یک عده از پایداری ها که در مجلس بودند و ارتباطاتی با دولت وقت داشتند هم تلاششان این بود که آقای جلیلی موفق شود. آقای محسن رضایی نیز عده ای معدود حامی داشتند که بیشتر قومیتی و استانی بود.

* وضعیت آقای هاشمی در مجلس چگونه بود؟

- وقتی آیت الله هاشمی رفسنجانی کاندیدا شدند من متن بیانیه ای را در حمایت از ایشان نوشتم و برای گرفتن امضا پیش اکثر نمایندگانی که احساس می کردم دوست دارند ایشان در مصدر کار قرار گیرد بردم، اما از جمع 290 نماینده مجلس تنها 45 نفر این متن را امضا کردند. اکثریت این جمع 45 نفره هم توصیه داشتند که متن یاد شده منتشر نشود و 5-4 نفر هم تأکید داشتند که اگر قرار بر انتشار بیانیه شد اسمی از آنها برده نشود.

* اینها می گفتند قبل از اعلام نتایج تأیید صلاحیت ها توسط شورای نگهبان بیانیه حمایتی از هاشمی منتشر نشود؟

- بله این قبل از اعلام نتایج تأیید صلاحیت ها بود. بعد که آقای هاشمی هم نیامدند (رد شدند) و ائتلاف ها نیز تا روزهای آخر به نتیجه نرسیده بود و احتمال پیروزی آقای عارف و روحانی هم دور از تصور بود، تعدادی از آن جمع 45 نفره هم در ستادهای آقای قالیباف فعال بودند. اینها علنی یا در خفا برای آقای قالیباف کار می کردند. بدین ترتیب آن 45 نفر حامی آقای هاشمی به 30- 20 نفر تقلیل پیدا کردند که از آقای روحانی حمایت کردند.

* حمایت این جمع 30-20 نفره از روحانی چطور بود؟ یعنی به صورت آشکارا در ستادهای روحانی فعالیت می کردند یا فقط حامی بودند و می خواستند رأی بدهند؟

- نه به این صورت که در ستادها فعال باشند نبود، دلشان می خواست آقای روحانی رأی بیاورد و البته اعلام هم کرده بودند. حالا شاید بعضی دیگر از نمایندگانی که به ستادهای سایر نامزدها می رفتند هم دلشان می خواست روحانی رأی بیاورد ولی متأسفانه خیلی از مردم و مسئولان و دست اندرکاران ما چشم به قدرت دارند که این نقطه ضعف است. یعنی برای تکلیف و مسئولیت خودشان حاضر نیستند خیلی حقایق را بیان کنند یا هزینه ای را پرداخت کنند. مردم این طوری هستند طبعاً نمایندگان هم همینطوری هستند.

* با این حال به نظر می رسد در دقایق آخر که روحانی اصطلاحاً گل کرد و نتیجه نظرسنجی ها هم به نفع وی شد، حامیان روحانی در مجلس هم بیشتر شد. مثلاً من با یکی دو نفر از نمایندگان مجلس که صحبت کردم می گفتند در روزهای آخر حدود 60- 50 نفر به روحانی رأی دادند؟ - من نمی توانم بگویم که چند نفر به روحانی رأی دادند. اما نخستین بیانیه ای که با تشریک مساعی دوستان به عنوان تبریک به آقای دکتر روحانی نوشتم

- برای متن آن نظر آقای حداد عادل و روح الله حسینیان را هم خواستم- متجاوز از 200 امضا داشت. این نشان می دهد یک عده از اصولگرایانی که طرفدار آقای روحانی هم نبودند وقتی ایشان انتخاب شد خواستار موفقیت او به عنوان رئیس جمهوری بودند. مشخصاً این بیانیه تبریک را هر دو جریان اصولگرای موجود در مجلس و اصلاح طلبان و مستقل ها امضا کردند.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا